اين همه عكس مىو نقش مخالف كه نمود يك فروغ رُخ ساقى است كه در جام افتاد
يك فروغ رُخ ساقى است كه در جام افتاد يك فروغ رُخ ساقى است كه در جام افتاد
3. توحيد صفات
مقصود از توحيد صفات، آن است كه انسان اذعان كند تمام صفات ثبوتيّه ذات حق تعلى، عين ذات او است. در نتيجه، خداوند نه صفتى زايد بر ذات خود دارد و نه اين صفات از نظر هويّت از همديگر متمايزاند؛ بلكه تمايز صفات فقط از نظر مفهوم و اعتبار است.
آراى دانشمندان در مورد صفات
علماى اسلام در مورد صفات ثبوتيّه ذات بارى تعالى نظرهاى مختلفى دارند:1. اشاعره: متكلمين اشعرى معتقدند كه صفات ثبوتيّه، از ذات حق تعالى جداست و هر صفتى زايد بر ذات است، و چون وجود خداوند ازلى است، پس، از ازل هر صفتى براى ذات حق ثابت بوده است. طبق اين قول، علاوه بر قديم بودن ذات، هر يك از صفات ثبوتيه خداوند نيز قديم است. بنابراين، اشكال لزوم قدماى ثمانيه وارد مىآيد، كه اشكالى است بسيار قوى و قابل پاسخگويى نيست و در جاى خود ثابت شده است.2. معتزله: اين گروه از علما، اصلاً براى خداوند قائل به صفات ثبوتى