نبايد تصور كرد علماى اخلاق فقط جانب روح را گرفته و بعد جسمانى را به طوركلى طرد كردهاند، بلكه آنان بر اين عقيدهاند كه انسان در سير تكاملى خود نبايد بدن و تربيت آن را هدف اساسى خود قرار دهد و همه چيز حتى روح خود را فداى آن كند، بلكه بايد تمام چيزهاى مادى را به عنوان وسيلهاى براى رشد و تعالى روح در نظر بگيرد و همان معيار دينى و اسلامى «اَلدُّنْيا مَزرَعَةُ الاْخِرَةِ» را مورد نظر و عمل قرار دهد.بنابراين، هم بايد در حفظ و حراست بدن كوشيد و لباس صحت و سلامت بر آن پوشانيد ـ زيرا عقل سالم در بدن سالم است ـ و هم بايد از نعمت صحت بدن براى تزكيه و تقويت روح استفاده كرد.دنياى امروز، انديشه ماديّت و مسائل مالى را زيربناى حيات و زندگى قرار داده، سعادت هر انسانى را در تحكيم و تقويت بنيه مالى مىداند. بههمين جهت و در اين راستا، سرمايههاى بسيار هنگفتى جهت تأسيس و ساختن بيمارستانها، درمانگاهها، سالنها و ساير تأسيسات ورزشى و دانشگاههاى تربيت بدنى صرف مىكند، امّا مراكزى كه براى تعليم و تزكيه روح ساخته شود، كمتر به چشم مىخورد و اين خود باعث تأسف است.
2. اخلاق تعديل كننده خواستههاست
دومى فايده اخلاق، اين است كه تخلّق به اخلاق انسانى و اسلامى خواستههاى مطلق انسان را تعديل و مهار مىكند.در توضيح مطلب بايد گفت: تمام كارهاى انسان، از خوردن و خفتن و تشكيل زندگى دادن و به طور كلى از مسايل اوليّه زندگى گرفته تا جهاد و