چهارم: تعليم حكمت، يعنى علم به حقايق و خواص كائنات. در كتاب حاضر به قسمت دوم مىپردازم و قسمتهاى ديگر بايد در كتب تفاسير تبيين شود.
1. تخليه؛ 2. تحليه؛ 3. تجليه. حكيم سبزوارى گويد:
1. تخليه
تخليه، يعنى پاك سازى باطن و روان از رذايل اخلاق از وظايف بسيار مشكل و سنگين سالكان راه حق، پاك سازى باطن و تصفيه روان از صفات رذايل و تطهير نفس از اَرجاس (پليدىها) و اَدناس (ناپاكىها) است. سالك بايد باطنش را از آلودگى صفاتى همچون حسد، كينه، تكبّر، عداوت، سوءظن و امثال آن پاك كند؛ زيرا هر يك از اين صفات همچون موشهاى خائنى هستند كه درون نفس دست به سرقت و تخريب زنند و محصولات اعمال و افعال انسان را نابود مىسازند.
در همين رابطه رواياتى از پيامبر گرامى اسلام (صلّى الله عليه وآله وسلّم) و از اهل بيت طاهرينش به ما رسيده كه به پارهاى از آنها اشاره مىكنيم:
ايّاكُم و الحَسَدَ فَانّ الْحَسَدَ يأكُلُ الْحَسَناتِ كَما تَأكُلُ النارُ الحَطَبَ.(2)
(1). مثنوى، دفتر اول، ابيات، 382 و 280. (2). بحار الانوار، ج 73، ص 255.