محی الدین در آینه فصوص

مرتضی رضوی‏

جلد 1 -صفحه : 611/ 120
نمايش فراداده

نتيجه نهائي‏تر

پس بايد همه آيات قرآن و تعليمات پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) و آل‏ (عليهم السلام)، احاديث و سنت، كنار گذاشته شود و علي الاسلام السّلام.

اما اگر استاد گرامي‏تر از پدرم، مقهور «لذت فهميدن» نمي‏گشت به اين جا نمي‏رسيد تا چه رسد به ديگر صدرائيان محترم.

انفعال: شايد اين تكرار بي فايده نباشد: خيلي از مباحث ارسطوئيان «علم» نيست «التزام قهري» است.

«فعل» نيست «انفعال» است.

چون به «صدور» عقيده دارند ناچار هستند وجود «شرّ» را انكار كنند.

زيرا از خدا شرّ صادر نمي‏شود.

و چون صادر اول را از خدا صادر مي‏كنند چاره ندارند آن را «مجرد» بدانند و در پي آن و به تبع قهري آن يك عالَم به نام «عالم مجردات» درست كنند.

و نام اين «انفعال»ها و «بيچارگي»ها را «علم» و فلسفه مي‏گذارند(!!!) و دريائي از تناقض راه مي‏اندازند در حالي كه «بطلان تناقض» پايه اوليه ارسطوئيات است.

انقلاب و ارتجاع

انقلاب عظيم ما ـ كه عظمت آن در متحول كردن جامعه جهاني بشر، چندين برابر انقلاب فرانسه است.

انقلاب فرانسه فقط اروپا را متحول كرد اما انقلاب ما كل جهان را، كه در مقالات مقدماتي جلد اول مقداري اندك توضيح داده‏ام.

اين انقلاب كه براي تاريخ كل بشريت يك فصل جديد باز كرد و مجبور كرد كه بشريت و تاريخ در بستر جديدي حركت كنند (نه فقط ايران يا جامعه اسلامي) ـ در مسئله «علم و انديشه» براي خود ملت ايران يك ثمره بزرگ علمي آورده است.

ليكن در كنار آن بخشي از علوم ما، در اثر اشتباه خودمان دچار آفت شده و ما در درون انقلاب در اين موضوع دچار ارتجاع شده‏ايم: