مسئله «تنزيه و تشبيه» به «وجودشناسي» و «هستيشناسي» مربوط است.
اما مسئله «امر بين الامرين» به شناخت «فعل» و «رفتارها و كردارهاي انسان» مربوط است.
محيالدين و مريدش شارح فارسي، اين موضوع را در نيافته و دو موضوع را با هم خلط كردهاند.
خلطي كه به شدت بيسوادانه و كودكانه است.
اشعريان «افعال انسان» را مخلوق خدا ميدانستند.
ومعتزليان آن را از هر جهت كاملاً فعل خود انسان ميدانستند.
آنان دست انسان را ميبستند و اينان دست خدا را.
و بر سر حديث «القدرية مجوس هذه الامّة» دعوا داشتند آنان ميگفتند: اشعريان «قدريّه» هستند و اينان ميگفتند معتزله «قدريّه» هستند.
و با كمي توجه مشخص ميشود كه هر دو راست گفتهاند و هر دو «قدريّه» هستند.
زيرا اشعريه «جبر مستقيم الهي» را مسلط بر افعال بشر ميدانستند.
و معتزله «جبر قوانين عالم» را.
يعني تفويض را مسلط بر اراده خدا ميكردند و مصداق «يدالله مغلوله» ميشد.
مكتب اهل بيت (عليهم السلام)، اين هر دو جبر را رد كرد و گفت «امر بين الامرين».
در اين موضوع، مباحثات اشعري، معتزلي، شيعه و هر كس ديگر به محور «فعل» و «كردار» است و هيچ ربطي به «وجودشناسي» ندارد.
در مقالات مقدماتي جلد اول عرض كردم «صوفيان در قله ادب و هنر» هستند و بايد از هنرشان بهرهمند شويم.
اينك براي تفنن و يك تنفس در ميان بحث، از زبان جامي صوفي و شيرين سخن، ببينيم محيالدين و مريدش شرح فارسي، چگونه اداي مكتب امام صادق (عليه السلام) را در مسئله «امر بين الامرين» در آوردهاند.
زاغي در مرغ زاري كبكي را ديد: