محيالدين در آخرين عبارتش گفت: انسان ميتواند خدا را اجمالاً بشناسد همان طور كه نفس خودش را به طور مجمل ميشناسد، اينك ادامه سخنش:
ـ ولذلك ربط النبي (صلّى الله عليه وآله وسلّم) معرفة الحقّ بمعرفة النفس، فقال: «من عرف نفسه فقد عرف ربّه»: و به همين جهت پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) معرفت خدا را به معرفت نفس ربط داد و فرمود: هر كس خودش را بشناسد خدا را شناخته است.
تامل
1- اين حديث بزرگترين دستآويز صوفيان است كه از آن هم براي تجلي بالذات خدا، ظهور بالذات خدا، و هم براي «وحدت وجود» بل «وحدت موجود»، و هم براي «همه چيز خدائي» و بالاخره «انسان خدائي»، استفاده ميكنند و سخت به آن چسبيدهاند.2- قيصري در شرح ميگويد: زيرا نفس انسان شامل است بر جميع مراتب كونيّه و الهيّه، و خدا نيز مشتمل است بر اينها به حسب ظهوراتش در آنها.3- فلسفه و عرفان قرآن واهل بيت (عليهم السلام): ميگويد: همه اشياء وهر چيز نشانه و آيه است بر اين كه خدائي هست و اين جهان هستي خودسر و به خودي خود به وجود نيامده است.و آن چه بيش از همه در دسترس است و هميشه آماده براي مطالعه و بررسي است خود انسان است.يعني اگر كسي به افقهاي دور (آيات آفاق) دسترسي نداشته باشد به خودش كه دسترسي كامل دارد.