ملا صدرا و انكار ماهيات
ملاصدرا كه كمر بسته بود ادعاهاي محيالدين را به برهان ارسطوئي مجهز كند، همين جمله «لانّ الاعيان...ما شمّت رائحة من الوجود» محيالدين را در نظر گرفت و تنها يك لفظ آن را عوض كرد به جاي «اعيان»، «ماهيات» گذاشت.ميان اصطلاح ارسطوئي «ماهيات» و اصطلاح صوفيانه «اعيان» چندان فرقي نيست، محيالدين در اينجا اعيان خارجي را از وجود تفكيك كرد و انكار نمود و صدرا ماهيات را از وجود تفكيك كرد و انكار نمود.كار صدرا آسانتر بود.زيرا پيشتر بحث وجود و ماهيت در فلسفه مشائي در تقابل با هم بحث شده بود.حتي سخن معروف ابن سينا: «ما جعل الله المشمشة مشمشةً بل اوجدها» در همين زمينه است.اما اين موضوع، يك موضوع صرفاً ذهني و انتزاعي محض بود.تفكيك وجود شيء از ماهيتش فقط به عنوان فرض ذهني، مطرح ميگشت.هيچ كس نميگفت وجود شيء خارجي را ميتوان از ماهيت آن، تفكيك كرد، و هنوز هم كسي نگفته است.زيرا در خارج:1- هر شيء منهاي وجودش = غير شيء = عدم.2- هر شيء منهاي ماهيتش = غير شيء = عدم.حتي خود ملاصدرا تصريح نكرده است كه ميتوان ميان ماهيت شيء خارجي و وجودش، تفكيك كرد.او مانند محيالدين با روش لغزنده، تفكيك وجود از ماهيت در ذهن را به خارج سرايت داد.درست به معني «لغزيدن».و هيچ جا مسئله را با صراحت كامل مطرح نكرده است، نه دليلي آورده، نه برهاني اقامه كرده و نه استدلالي.تنها به شعار ادعائي «الشيء يساوق الوجود» بسنده كرده است.چرا «يساوق»؟ چرا نميگويد «الشيء يساوي الوجود»؟ زيرا همان طور كه در دو فرمول بالا ديديم شيء مساوي است با وجود و ماهيت، و وجود و ماهيت هر شيء يك امر واحد هستند.اگر «يساوي» ميگفت تحكّم از حد ميگذشت.وگرنه، مقصودش همان است و دقيقاً در مقام انكار ماهيات است.زيرا كه مرشدش گفته است «ماشمّت رائحة من الوجود».