ـ «ومكروا مكراً كبّاراً»(15) لانّ الدعوة الي الله مكرٌ بالمدعوّ، لانّه ما عدم البداية فيدعي الي الغاية.«اَدعوا الي الله»(16) فهذا عين المكر «علي بصيرة» فنبّه انّ الأمر له كلّه، فاجابوه مكراً كما دعاهم مكراً: (نوح) گفت: «اينان مكر كردند مكر بزرگ».آن مردم مكر كردند زيرا كه دعوت نوح دعوت به خدا بود و دعوت به خدا، مكر است.براي اين كه شخص دعوت شونده خدا را واننهاده (از دست نداده) تا او را به «انجام» دعوت كنند.و (نيز سخن پيامبر اسلام صلّى الله عليه وآله وسلّم كه ميگويد:) «اَدعو الي الله» كه عين مكر است.و در جمله بعد كه پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) ميفرمايد: «علي بصيرة» توجه ميدهد كه «امر» كلاً مال اوست.پس به او با مكر جواب دادند همان طور كه او آنان را با مكر دعوت ميكرد.
توضيح
يعني انسان هرگز خدا را انكار نميكند از آغاز وجودش تا انجام.ـ يا: خداوند هم مبدأ و هم غايت است و انسان مبدئيت او را انكار نكرده تا غايت بودن خدا به او گوش زد شود.
تأمل
1- خلاصه اين كه: نوح قومش را به خدا دعوت ميكرد، چون دعوت به خدا مكر است، آنان نيز با مكر به او جواب دادند.2- چرا آيه مربوط به پيامبر اسلام (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را در اين جا آورده است؟ در سورة يوسف آية 108 ميفرمايد: «قل هذه سبيلي اَدعو الي الله علي بصيرة» اي رسول ما بگو اين است راه من، دعوت ميكنم به سوي خدا با بصيرت.ميخواهد بگويد: نوح فقط به خدا دعوت ميكرد.اما پيامبر اسلام صلّى الله عليه وآله وسلّم به «خداشناسي با بصيرت» دعوت ميكرد.و به همين دليل قوم نوح پاسخ او را با مكر دادند.اما امت پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) ايمان آوردند.اگر او هم تنها «اَدعو الي الله» ميگفت، عين مكر ميشد.