22- ترويج مسلك ملامتيّه - محی الدین در آینه فصوص جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

محی الدین در آینه فصوص - جلد 1

مرتضی رضوی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اگر خلافت، خلافت بود اسپانيا از دست نمي‌رفت.

خلافت حتي در سقوط اندلس تأسف هم نخورد.

آيا اندلس را هم خواجه نصير ساقط كرد يا سران صوفيه اهل سنت به باد دادند؟ ـ كدام يك درست است؟ اگر خلافت، خلافت بود چنگيز به دروازه شهر «اترار» نمي‌رسيد تا چه رسد به سمرقند و بخارا، و تا چه رسد به ري و كرمان‌شاه، آن وقت كه خواجه نصير نه با هلاكو آشنائي داشت و نه او را ديده بود.

و از مرز مغولستان از شهر اترار تا مديترانه همه مردم نيز سني مذهب بودند، چرا دفاع نكردند؟ به جاي اين كه از خواجه تشكر كنند و ممنون باشند كه مغول را مهار كرده به دشمني او مي‌پردازند، فقط به اين دليل كه او شيعه است، اگر خواجه سني بود كاملاً به مديحه سرائيش مي‌پرداختند، همان طور كه در مورد خواجه نظام‌الملك خون‌خوار، مي‌كنند.

خواجه نصير مغول را مهار كرد و خواجه نظام‌الملك درست به مثابه يك نوكر رسماً و عملاً ركاب آهنين طغرل و الب ارسلان را هميشه مي‌بوسيد.

خواجه نصير براي اهداف بلند نجات دين با مغولان بود خواجه نظام‌الملك فقط به خاطر وزارت خودش.

22- ترويج مسلك ملامتيّه

به گمانم خواننده محترم در اثر فاصله‏اي كه در مطلب رخ داده بپرسد اين شماره 22 كه در اول اين سطر آمده براي چيست؟ يادآوري مي‌كنم: قرار شد دلايل و زمينه‏ها و آثار مسيحيت‌گرائي محي‌الدين را بشماريم و بررسي كنيم كه علاوه بر متن اصلي بحث و علاوه بر اشعار خود او، تا اين جا 21 مورد بررسي كرديم و اين بيست و دومين مورد است.

آنان كه در احوالات ابن عربي مطلب نوشته‏اند به سه رفتار او تصريح كرده‏اند:

1) او به شدت در نكوهش و تضعيف علماي غيرصوفي با تعبير «علماي رسمي‌»، «علماي رسوم» مي‌كوشيد.

2) صوفيان عصر خود را نيز (كه صوفي تصوف فارسي بودند) به اصطلاح مي‌كوبيد و تحقير مي‌كرد و از راه، مسلك، بينش و عقايدشان، سخت انتقاد مي‌كرد.

3) اما فرقه صوفيان «ملامتيّه» را به شدت دوست مي‌داشت و آنان را تمجيد مي‌كرد.

برخي از اصول مسلك ملامتيّه عبارت است از:

الف: خود آزاري

از باب مثال يكي از شيوخ آنان هر شب خودش را به طور سرنگون بر چاه آويزان مي‌كرد و ساعت‏ها در آن حال مي‌ماند تا نَفْس‌كشي كرده باشد.

ب: رسوائي‌جوئي

به عنوان نمونه: يكي ديگر از سران آنان مي‌گويد: به حمام رفتم هنگام برگشتن لباس بهادار كسي را دزدانه به تن كردم، از حمام بيرون آمدم، حمامي و ديگران متوجه شدند، به سرم ريختند و كتك جانانه‏اي بر من زدند، به نفس خود گفتم: ديدي چگونه رسوايت كردم ـ؟!

ج: حذف بهداشت و زيستن در كثافت

يكي از بزرگان آنان مي‌گويد: در مسجد دمشق شبانه روز به سر مي‌بردم آن قدر به خودم نرسيدم كه شپش‏ها از پيكرم به صحن مسجد روان شدند، خادم مسجد آمد پايم را گرفت پيكرم را روي زمين كشيد و از مسجد بيرونم انداخت.

وه چه كيفي كردم و چه لذّتي بردم.

/ 611