حراست و حفاظت از حيث دوم - محی الدین در آینه فصوص جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

محی الدین در آینه فصوص - جلد 1

مرتضی رضوی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

توضيح

1 ـ يعني اگر از حيث ديگر نگاه كنيد و نسب را عدمي نبينيد، وجود واحد خدا را در صورت‏هاي مختلف و وجوه متعدد خواهيد ديد و از اين ديدگاه، علو نسبي نيز در وجود واحد خدا هست.

2- يك صدرائي هوشمند مي‌گويد: محي‌الدين با اين «لكنّ» از نو به تصوف عربي خود و اصل «كثرت در عين وحدت» برمي‌گردد و باز از تصوف فارسي فاصله مي‌گيرد.

ولي من چنين نمي‌بينم.

زيرا صوفيان فارسي نيز هميشه اين دو «حيثيت» را در نظر دارند و بلكه اين تكيه‌گاه‌شان است.

از اين حيث همه اشياء را عدم مي‌دانند و از حيث ديگر به كثرت اشياء معتقدند.

اما محي‌الدين در فص‏هاي پيشين (همان طور كه در فص آدم و فص شيثي ديديم) حتي كائنات را ابدي مي‌داند، و معتقد است انسان‌ها در مرحله‏اي از وجودشان، به وجود خدا خواهند پيوست و در او فاني خواهند شد، باز آنها را موجوداتي مي‌داند كه در وجود خدا خواهند بود، نه تنها امروز وجود واقعي دارند بل آن روز نيز وجود واقعي خواهند داشت.

اما در اين جا درست روي ريل تصوف فارسي پيش مي‌رود و همه چيز را عدم مي‌داند و به آنها وجود واقعي نمي‌دهد.

پس محي‌الدين در اين جا هنوز به تصوف عربي خود برنگشته است ولي مهم اين است كه توجه داشته باشيم او به طوري لغزنده و به تدريج به تصوف خود باز خواهد گشت.

حراست و حفاظت از حيث دوم

يك نگاه دوباره به جمله محي‌الدين داشته باشيم كه درباره اشياء عالم گفت: «ما شمّت رائحة الوجود»: بوئي از وجود نبرده‏اند.

اكنون بر مي‌گردد و از «حيث دوم» به اشياء و كثرت، هم وجود مي‌دهد و هم آنها را نسبت به همديگر «متفاضل» مي‌كند و از نو سازمان طبقاتي علو نسبي را در ميان‌شان برقرار مي‌كند.

چگونه مي‌شكند، چگونه ترميم مي‌يابد، چگونه خرق مي‌شود، چگونه التيام مي‌پذيرد.

و اين ترميم و التيام براي چيست؟ آن چه را كه كشته است چرا زنده مي‌كند؟ آن هم زنده كردني كه قوي‌تر از پيش باشد.

پاسخ را از قيصري بشنويد: گر چه براي كل عالم از حيث احديت علو بالذات هست، ليكن تفاضل ميان وجوه وجودي واقع مي‌شود.

وجوه وجودي كه مظاهر خدا هستند.

تفاضل‌شان در علم بالله، و اعمال حسنه، و داشتن حال‏ها است.

آنان كه صاحبان علم بالله، هستند باز در ميان‌شان درجات مختلف هست.

همان طور كه خدا مي‌فرمايد: «والّذين اوتوا العلم درجات»(2) و صاحبان اعمال حسنه نيز همان طور، و همچنين آنان كه صاحب حال هستند داراي مقامات و درجات مختلف هستند.

در مقابل اين گروه‏ها، گروه‏هاي جهال، اهل شرك، اهل ضلال، داراي دركات مختلف هستند.

پس حاصل مي‌شود به حسب اين درجات و دركات، علو نسبي در ميان موجودات، در عين واحده كه عين ذات الهي است از وجوه كثيره.

/ 611