دربار پاپ براي اضمحلال جامعه مسلمين، باب مراوده با خان مغول را گشود.در آن زمان با انقراض حكومت «قراختائيان» قلم رو خوارزم شاه با مغولان هم مرز شد.چنگيز امكان حمله به فلات ايران مسلمان را در خواب هم نميديد، او نه تنها به قدرت مسلمانان معتقد بود بل خودش نيز فاقد امكانات جنگي بود.مغولان فاقد صنعت و ثروت هميشه يك نوع دغدغه و ترس از مسلمانان داشتند.جاسوسان پاپ همراه با هدايا پشت سر هم به اوبة چنگيز روان ميشدند و او را براي حمله به ايران تشويق ميكردند، گزارشهائي از اوضاع رخوتآلود مسلمانان و فقدان انگيزهشان را به اطلاع چنگيز ميرسانيدند.برنامه اعزام جاسوس با سلسله مراتب در واتيكان به كليساي بيت المقدس و از آن جا به كليساهاي آناتولي و از آن جا توسط كليساهاي ايران به مغولستان ميرسيد.به ويژه اوضاع تصوف زده فلات آناتولي و فلات ايران ـ منهاي جنوب ايران كه در تصوف فارسي باقي بودند ـ از داردانل تا مرز مغولستان توسط محيالدين خرابتر و روحيه مردم جبريتر، و جهاد در نظرشان محكومتر بود، مردم شبها در محافل صوفيانه در حالت «جذبه» و روزها در خماري و به قول خودشان در «بسط» بودند كه لقمه راحة الحلقوم چنگيز شدند.كتاب «چنگيزخان و امپراتوري مغول» نوشته «مالكوم ياپ» ترجمه باجلان فرخي، صفحه 10: كشته شدن سفير چنگيز بهانهاي بيش نبود.و از اسناد موجود در واتيكان چنين برميآيد كه پيش از آن، مسيحيان با اعزام نماينده و مسيون مذهبي به سرزمين مغولان، چنگيزخان را به فتح بغداد و سرزمينهاي اسلام و از آن جمله ايران تشويق كرده بودند.و نيز «تاريخ فتوحات مغول»، نوشته «ج، ج، ساندرز» استاد رشته تاريخ در دانشگاه كنتر بري، كريست چرچ، ترجمه ابوالقاسم حالت، صفحه 14: حكايتهاي دو تن از «فرانسيس كان»هاي بزرگ (يعني) «كارپيني» و «روبروك» كه هر كدام تنها، به ترتيب در سالهاي 1240 و 1250 ميلادي در اوج فتوحات مغولي از آسيا، سفر كردند، در سال 1839 به طور كامل به زبان اصلي لاتين چاپ شد.