5- در فلسفه و عرفان قرآن و اهل‌ بيت (عليهم السلام) - محی الدین در آینه فصوص جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

محی الدین در آینه فصوص - جلد 1

مرتضی رضوی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

الف: «ولا تزد الظالمين الا ضلالا»: الا حيرة: و نيفزاي براي ظالمان مگر ضلالت يعني مگر حيرت.

ب: المحمدي «زدني فيك تحيّراً»: محمدي مي‌گويد: بيفزاي براي من در مورد خودت، حيرت را.

در اين صورت بايد مي‌گفت «كما يقول المحمدي زدني فيك تحيّراً» يا «المحمدي يقول زدني فيك تحيّراً».

امروزه اين قبيل موارد را با دو نقطه توضيحي(:) مي‌آوريم، ليكن قديمي‌ها با اين نوع علائم نگارش آشنا نبودند.

البته در متن امروزي چاپ دار الاعتصام نيز دو نقطه مذكور وجود ندارد.

ثالثاً: معمولاً قيصري به قواعد ادبي كمتر توجه مي‌كند.

دو كلمه «حيرة المحمدي‌» به عنوان «مضاف و مضاف اليه» ـ كالكلمة الواحدة ـ با هم مفعول «تزد» هستند يا مفعول فعل مقدر «الاّ ان تزيد حيرة المحمدي‌».

علي اختلاف النحويين در اين مورد.

خلاصه محي‌الدين مي‌گويد: قوم نوح وارث كتاب بودند و همديگر را متحير كرده بودند، نوح‏ (عليه السلام) از خدا خواست كه به تحيّر آنها بيفزايد تا به حيرت محمدي برسند.

5- در فلسفه و عرفان قرآن و اهل‌ بيت (عليهم السلام)

مشركين و بت پرستان، حيران نيستند.

بل تكليف‌شان براي‌شان روشن است و راهي براي خودشان برگزيده‏اند.

در قرآن از بن واژه «حيرت» و مشتقات آن، تنها يك لفظ آمده، در سوره انعام آيه 71 مي‌فرمايد «قل ا ندعوامن دون الله ما لاينفعنا و لايضرنا و نردّ علي اعقابنا بعد اذ هدينا الله كالذي استهوته الشياطين في الارض حيران...

»: بگو آيا بپرستيم جز خدا آن چه را كه نه نفعي مي‌تواند به ما برساند و نه ضرري‌، به گذشته خود برگرديم پس از آن كه خدا هدايت‌مان كرده است و بشويم مانند كسي كه شيطان‏ها او را ديوانه (هوائي‌) كرده‏اند و در روي زمين حيران شده است؟.

در همين يك مورد نيز مراد آيه ديوانه است نه فرد منحرف در دين.

زيرا ممكن است هم يك مشرك ديوانه شود و هم ممكن است يك مومن ديوانه شود.

پس در قرآن چيزي از ماده حيرت نه ابزار ايمان شناخته شده و نه خود ايمان.

و همچنين چيزي از ماده حيرت نه ابزار عرفان شناخته شده و نه خود عرفان.

تا چه رسد به غاية عرفان كه جناب سهل تستري مي‌فرمايد يا ذوالنون مصري‌.

و نه در ميان احاديث، حديثي يافت مي‌شود كه حيرت را ابزار عرفان يا خود عرفان بنامد.

مگر حديث جعلي بالا.

شگفت اين كه حضرات با ادعاي بس گنده كشف و شهود و با ادعاي «وصل به خدا» كه دارند به حيران و سرگردان بودن خودشان، اعتراف مي‌كنند.

كسي كه حقيقت را كشف مي‌كند پس چرا بايد حيران باشد!؟!.

/ 611