5- در فلسفه و عرفان قرآن و اهل بيت (عليهم السلام)
مشركين و بت پرستان، حيران نيستند.بل تكليفشان برايشان روشن است و راهي براي خودشان برگزيدهاند.در قرآن از بن واژه «حيرت» و مشتقات آن، تنها يك لفظ آمده، در سوره انعام آيه 71 ميفرمايد «قل ا ندعوامن دون الله ما لاينفعنا و لايضرنا و نردّ علي اعقابنا بعد اذ هدينا الله كالذي استهوته الشياطين في الارض حيران...»: بگو آيا بپرستيم جز خدا آن چه را كه نه نفعي ميتواند به ما برساند و نه ضرري، به گذشته خود برگرديم پس از آن كه خدا هدايتمان كرده است و بشويم مانند كسي كه شيطانها او را ديوانه (هوائي) كردهاند و در روي زمين حيران شده است؟.در همين يك مورد نيز مراد آيه ديوانه است نه فرد منحرف در دين.زيرا ممكن است هم يك مشرك ديوانه شود و هم ممكن است يك مومن ديوانه شود.پس در قرآن چيزي از ماده حيرت نه ابزار ايمان شناخته شده و نه خود ايمان.و همچنين چيزي از ماده حيرت نه ابزار عرفان شناخته شده و نه خود عرفان.تا چه رسد به غاية عرفان كه جناب سهل تستري ميفرمايد يا ذوالنون مصري.و نه در ميان احاديث، حديثي يافت ميشود كه حيرت را ابزار عرفان يا خود عرفان بنامد.مگر حديث جعلي بالا.شگفت اين كه حضرات با ادعاي بس گنده كشف و شهود و با ادعاي «وصل به خدا» كه دارند به حيران و سرگردان بودن خودشان، اعتراف ميكنند.كسي كه حقيقت را كشف ميكند پس چرا بايد حيران باشد!؟!.