ـ ثمّ قال عن نفسه: انّه دعاهم ليغفر لهم لا ليكشف لهم.وفهموا ذلك منه، لذلك «جعلوا اصابعهم في آذانهم واستغشوا ثيابهم»(2) وهذه كلّها صورة السّتر الّتي دعاهم اليها فاجابوا دعوته بالفعل، لا بلبّيك: آن گاه نوح (عليه السلام) از كار خود خبر ميدهد كه قوم را دعوت ميكرد تا به مغفرت نايل شوند نه به كشف.آن مردم اين را فهميدند و «انگشتانشان را به گوششان ميكردند و سرهايشان را ميپوشانيدند» تا دعوت او را نشنوند.و اين دعوت همگي ستر و حجاب بود كه او آنان را به آنان دعوت ميكرد.پس آنان دعوت او را در عمل پذيرفتند نه در زبان.
توضيح
پيشتر از بيان قيصري ديديم كه: چون قوم نوح (عليه السلام) به ماهيت دعوت او پي بردند و فهميدند اگر آن را بپذيرند بايد مراحل زيادي را طي كنند تا به «فناء في الله» برسند، لذا در ظاهر، دعوت را نپذيرفتند تا نوح نيز نفرين كند بلا بيايد همگي يك جا و مستقيماً و بدون تاخير به لقاءالله برسند زيرا آن قوم «عارف» بودند.نكتهاي كه بايد در اين جا افزود اين است كه محيالدين ميگويد: خود نوح آنان را به ستر و حجاب دعوت ميكرد آنان نيز در عمل همان كار را كردند انگشت در گوش كردند و سر و صورتشان را با لباسهايشان پوشانيدند.يعني خودشان را مستور و محجوب كردند.عرض كردم كه با معيار خوابگزاران، قرآن را تفسير ميكند.