6- انسان‏شناسي قرآن و اهل بيت‏ (عليهم السلام) - محی الدین در آینه فصوص جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

محی الدین در آینه فصوص - جلد 1

مرتضی رضوی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

6- انسان‏شناسي قرآن و اهل بيت‏ (عليهم السلام)

محي‌الدين لفظ «ضلال» را كه در آيه آمده به معني «حيرت» مي‌گيرد.

اما قرآن و اهل بيت‏ (عليهم السلام) آن را به معني «انحراف» به كار مي‌برند، يعني خارج شدن از صراط مستقيم، و به راه ديگر رفتن.

و اين كه در فارسي ضلالت را به گمراهي ترجمه مي‌كنند اگر به معني «بي راهي‌» باشد درست نيست.

انسان‏شناسي قرآن و اهل بيت‏ (عليهم السلام) ‏انسان را هرگز «بي‌راه» نمي‌داند.

محال است انسان دين نداشته باشد، دين يك ماركسيست، همان ماركسيسم است.

كسي كه خدا را انكار مي‌كند (كه البته انكار وجود خدا براي انسان محال است) همان انكار خدا و زندگي بر مبناي اين انكار، دين اوست.

بي‌ديني‌، خود يك دين است.

قرآن انسان را (هر انسان را) در يكي از دو راه مي‌داند: راه حق، راه باطل.

و در انسان‏شناسي قرآن هيچ وقت انسان بدون راه نيست حتي «بي‌راهي‌» خود يك «راه» است در قبال راه حق، يعني انسان در گزينش راه هرگز دچار حيرت به معني نبودن در راهي‌، نمي‌شود.

انسان در اين مسئله شبيه طبيعت است.

در طبيعت «خلاء» نيست، انسان نيز از راه، خالي نيست.

شبيه يك ظرف، يك ليوان، يك ليوان هرگز خالي نمي‌شود يا از مواد و مايعات، پر است يا از هوا.

انسان در تعيين رابطه خود با خدا دچار شك و ترديد، مي‌شود اما در همان حال نيز دستكم موقتاً يك راه دارد تا ترديدش به جائي برسد و يكي از طرفين آن را برگزيند.

حتي خود صوفيان هروقت (مثلاً) دچار شك مي‌شوند فوراً «زنّار» مي‌بندند مسيحي يا جوكي مي‌شوند آن‌گاه (مثلاً) از نو به سير مراحل مي‌پردازند.

و هيچ وقت بي‌راه نمي‌مانند.

رابطه انسان با دين هرگز رابطه حيرتي نمي‌شود، صوفيان مي‌گويند: اصحاب پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) كه قبلاً بت مي‌پرستيدند در اثر تبليغات آن حضرت، در پرستش خود شك كردند، دچار حيرت شدند سپس اسلام را پذيرفتند، پس «هل الدين الا الحيرة؟».

اما انسان‏شناسي قرآن و اهل‌ بيت (عليهم السلام) آن مرحله انتقال را «مرحله فكر» مي‌داند نه مرحله حيرت.

و هميشه مشركين را به انديشه و تفكر دعوت كرده است «افلا يتفكرون»، «افلا يعقلون» نه به حيرت.

و درست به همين خاطر از به كارگيري لفظ حيرت در قرآن خودداري شده است.

گويا حضرات صوفيان تصميم گرفته‏اند از هر روال و سبكي كه قرآن در پيش گرفته، صرف نظر كنند و عكس آن را برگزينند.

قرآن ارزش را به تفكر، انديشه، عقل و تعقل مي‌دهد و هرگز سخن از كشف و شهود نياورده است، اينان آن دو را وانهاده بل محكوم كرده و به جاي‌شان كشف و شهود را آورده‏اند كه جز خيال و ابزار انحراف چيزي نيستند.

و مسلمان مكلف نشده از كشف و شهود به عنوان ابزار عرفان و شناخت استفاده كند بل تشويق هم نشده بل مجاز هم نيست.

/ 611