تجربيترين علم مانند شيمي، وقتي علم ميشود كه به «انتزاع» بپردازد.هر علم يك «برداشت» است، برداشت از موضوع خودش، پس هيچ علمي فارغ از «برداشت = انتزاع» نيست.و اگر صوفيان بگويند «علم حجاب اكبر» است ميگويم: حتي آن تصوف و عرفان شما، يك «برداشت» و «انتزاع» است كه ادعا ميكنيد آن را به وسيله كشف وشهود، از عالم هستي انتزاع و برداشت ميكنيد.پس صحت و سقم يك «برداشت» به انتزاعي بودن و غير انتزاعي بودن آن نيست.بل بسته به موضوع آن است.اگر موضوع موهوم باشد آن علم نيز موهوم ميشود، و اگر موضوع، يك امر واقعي و داراي عينيت خارجي باشد، آن علم نيز يك علم واقعي است.و گفته شد، اگر موضوع رياضي را و «حد و مكان» را موهوم بدانيم خود آن واحد نيز موهوم ميشود.پس رياضي يك دانش واقعي و مبتني بر موضوع واقعي است.
تعدد
تعدد عين مكان و عين حد است دقيقاً.به طوري كه ميتوانيد فرمول بنويسيد: