قيصري: قدوس يعني «مقدس» و آن از تقديس مشتق است مانند سبّوح كه از تسبيح مشتق است.تقديس در لغت و اصطلاح به معني تطهير است: تقديس خدا از هر چه به او لايق نيست، از قبيل امكان، احتياج و نواقص كونيّه مطلقاً.و نيز از هر آن چه براي غير خدا، كمال محسوب ميشود اعم از مجردات و غير مجردات.زيرا كمالات ذاتي خدا اعلي و اجلّ است از اين كه قابل درك عقلي يا قابل فهم خيالي شود.زيرا كمالاتي كه در غير خدا هست از مقام اصلي تنزل يافته و دچار قيد شدهاند و از اطلاق حقيقي خارج شدهاند.و از آن «كمال مطلق» متفرع شدهاند.
توضيح
اگر كمالات ديگر اشياء و انسانها را نشأت يافته از كمال خدا، و متفرع از كمال خدا نميدانست اين سخنش درست عين فلسفه و عرفان قرآن و اهل بيت (عليهم السلام) ميشد.قيصري ادامه ميدهد: قدوس از اسماء حسني است و در كيفيت و كميّت از «سبّوح» اخصّ است يعني از نظر تنزيه اشدّ و اكثر است و به همين دليل هميشه بعد از سبّوح ميآيد، ميگويند: «سبوح قدوس».چون اين لفظ خدا را از حيث ذاتش حتي از تنزيه هم تنزيه ميكند (هم از تنزيه و هم از تشبيه، از هر دو تنزيه ميكند) و لذا گفتهاند «جلّ الحق ان يُنزّه او يُشبّه».
توضيح
يعني (به قول محيالدين) تقديس فقط به «مقام احدي» ناظر است اما تسبيح بيشتر به «مقام واحدي» ناظر است كه خدا در اين مقام عين اشياء است و نميشود كمال خدا را از كمالات اشياء، تقديس كرد.بل همه اين كمالات كمال خدا هستند.سپس اضافه ميكند: ممكن است بگوئيم: تقديس هم به حسب مقام جمع و هم به حسب مقام تفصيل، هر دو است و تنها از نظر كميّت اكثر است و تسبيح فقط به حسب مقام جمع است.