ـ والعين واحدة من المجموع في المجموع: و عين، تنها يك واحد است از مجموع در مجموع.
توضيح
باز بايد به سراغ چيزي كه محيالدين نام آن را «اعيان ثابته» گذاشته برويم، او ميگويد: همه مخلوقات و اشياء قبل از آن كه در خارج محقق گردند، در علم خدا بودند به صورت «اعيان ثابته».به لفظ «عين، اعيان» توجه كنيد، عين هر شيء در آن عالم بوده است بدون اين كه در عالم خارج واقعي وجود داشته باشند.اينك ميخواهد آن «اعيان» را كه تاكنون با صيغه جمع دالّ بر تعدد آنها، به كار ميبرد، همگي را به يك «عين» آن هم عين واحد، تبديل كند.مرادش از «من المجموع» اين است كه اعيان متعدد در واقع با يك بينش، يك عين واحد هستند كه آن همان خدا است؛ پس مجموع اعيان، در مجموع خدا هست ـ يعني همان تناقض كه به وسيله مثال منسوخ آئينه توجيه ميگشت.اين عبارت محيالدين، ملاصدرا را به هوس انداخت كه شعار «اتّحاد عالم و معلوم» و در قالب ديگر، شعار «اتحاد عاقل و معقول» را بدهد.او ميديد كه محيالدين همه اشياء كائنات را در علم خدا جاي داده و تحت عنوان «عالم اعيان ثابته» قرار داده است آنگاه همان اعيان را «واحد» دانسته و در خداي «واحد» جاي داده است حتي با لفظ «في».تصميم گرفت به اين تناقض محيالدين صورت علمي و برهاني و فلسفي بدهد و در كنار آن موضوع «في» و ظرفيت را نيز حل كند.با بيان ديگر: محيالدين در اين عبارت دو اشكال بزرگ به جاي گذاشته است:1- اعيان ثابته را رسماً داخل علم خدا جاي داده، و علم خدا را «ظرف»، و اعيان را «مظروف» آن كرده است و علم خدا ذات خداست.2- اعيان كثير را در عين كثير بودن، واحد دانسته است.