ـ و من عرف ما قرّرناه في الاعداد، و انّ نفيها عين اثباتها: و هر كس بفهمد آن چه را كه ما تقرير كرديم درباره اعداد، و بداند كه نفي آنها عين اثباتشان است...ـ علم انّ الحق المنزّه هو الخلق المشبّه: ميفهمد كه خداي منزّه همان مخلوق مشبّه است(!!!).ـ و ان كان قد تميّز الخلق من الخالق: گر چه مخلوق از خالق متمايز است.
تامّل
1- گر چه سهمگيني اين گزافه موي را در سر هر آدم عاقل راست ميكند.اما چاره نداريم جز با بردباري اين ادعاي شنيع را بررسي كنيم.2- خالق بودن در عين مخلوق بودن، فرمول متناقض كه در شكم «امّ التناقض» كثرت در عين وحدت، قرار دارد.3- روشن شد كه اساس اين بحث ربطي به «هستيشناسي واقعي خارجي» ندارد و مسئله سالبه بانتفاي موضوع است.4- خود محيالدين وقتي كه ميخواست در همين مبحث عدد، مسير خود را از مسير صوفيان فارسي جدا كند، يك پرسش از آنها كرد.گفت: هر مرتبه از عدد يك حقيقت ويژه دارد اگر هر كدام از اين حقيقتها با حقيقت عدد اول (واحد) يك باشند، ممكن است آن را صحيح دانست، اما خود اين مراتب نسبت به همديگر حقايق مختلفهاند و مطابق معيار شما خود اين مراتب در تعددشان ميمانند و به وحدت نميرسند.پس شما با «وحدت وجود» فاصله داريد.