1- آيه اول سوره نساء ميفرمايد: «يا ايّها النّاس اتقوا ربّكم الذي خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بثّ منهما رجالاً كثيراً و نساءً...محيالدين «نفس» را «كلّي» فرض ميكند كه از آن نفس كلي هم آدم آفريده شده و هم حوا.پس همه انسانها در واقع يك نفس واحده هستند، فرقشان فقط در احكام و آثار است.پس اسماعيل و ابراهيم يك وجود هستند فرقشان تنها در آثار است.در مجلد اول (فص آدم) و نيز در همين برگهاي پيش توضيح داده شد كه هيچ «كلّي»اي وجود خارجي ندارد و صرفاً يك مفهوم ذهني است.مراد از نفس در آيه آدم است نه «نفس كلي».و نيز مراد از «منها»، «همنوع» بودن آدم و حوا است.2- مرحوم دكتر سحابي كه در «مفاهيمشناسي» و مباحث فلسفي، تخصصي نداشت، اين گفته محيالدين را شنيده بود و بر اساس آن در كتاب «خلقت انسان» قرآن را مطابق نظريه ترانسفورميسم، تفسير كرده است.موضوع پيدايش آدم را در «تبيين جهان و انسان» شرح دادهام كه اسلام در پيدايش همه گياهان وحيوانات و بشرهاي پيش از آدم (كه بشر بودند نه انسان) همان ترانسفورميسم را بيان ميدارد و تنها پيدايش نوع حاضر بشر «يعني: انسان» را از كاروان ترانسفورمي، جدا ميكند و يك پيدايش ويژه در مورد آن، بيان ميكند.ـ فما نكح سوي نفسه، فمنه الصاحبة و الولد، و الامر واحد في العدد: پس آدم جفتگيري نكرده مگر با نفس خودش و از خود آدم است زوجه و ولد.و امر واحد است در عدد.