در آن ايام صلاح الدين ايوبي فاتح بيت المقدس (532 ـ ف 589) وفات كرده بود وگرنه محيالدين نميتوانست به مسيحيت گرائي خود و تخريب عقبه مردمي، جبهه بپردازد.
ابن عربي تا سال 597، در مراكش، تونس، الجزاير، به برنامه خود براي تخريب پشت جبهه جنگهاي اندلس مشغول بود و گاه گاهي نيز به اسپانيا سر ميزد، رغبتي به سوي مناطق شرق اسلامي نشان نميداد.
در همان سال يعني حدود 8 سال پس از وفات صلاح الدين ماموريت يافته كه به سمت مشرق (يعني سوريه، عراق و تركيه) حركت كند.
خودش ميگويد: در آن سال از طرف خدا الهاماً برايش ماموريت داده شده كه به سمت مشرق حركت كند.
الهاماً مامور شده (؟) خود محيالدين خواسته آيندگان خدمت عظيم او به مسيحيت را بدانند، گاهي با شعر و گاهي با عبارتهاي اين چنين، گاهي با توهين به حروف (الفبا)ي عربي كه همه مقدسات با آنها نوشته شده از جمله قرآن، و در يك برنامه مستمر با تبديل كردن اسلام به آئين پذيرا و غير مدافع، عمق و گستره كار خود و نيز نتايج عظيم كار خود را گفته است.
14- نويسنده دائرة المعارف بزرگ اسلامي ميگويد: ابن عربي مردم را از رفتن به زيارت بيت المقدس منع ميكرد زيرا صليبيان آن جا را اشغال كرده بودند.
الف: بنابراين او با مردم و توده جامعه سروكار داشته و يك صوفي يا مثلاً متفكر گوشه نشين نبوده و در امور اجتماعي دخالت مستمر داشته است.
پس چرا در هيچ متني جانب ديگر مسئله از او نقل نشده؟ كه مثلاً بنويسند: ابن عربي مردم را به جهاد بر عليه صليبيان ترغيب و تشويق ميكرد ـ؟ ب: عشق به زيارت بيت المقدس يكي از عوامل مهم برانگيزنده مردم به دفاع و جهاد بود.
محيالدين به جاي اين كه (مانند راهبان تارك دنياي مسيحيت كه به جنگ رفتن آنها از عجايب تاريخ است كه جنگهاي صليبي را به راه انداختند) مردم را جمع كرده و شخصاً به ميدان دفاع برود، آنان را تخليه انگيزه ميكند.