محی الدین در آینه فصوص جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
مورخين اجماعاً نوشتهاند علت اصلي جنگهاي صليبي، اين بود كه زوّار مسيحي از سرتاسر اروپا به زيارت اورشليم (بيت المقدس) ميآمدند و برميگشتند با ناله و زاري از اين كه بيت المقدس در دست مسلمانان است، شكوه ميكردند.اگر محيالدين و محيالدينها ميگذاشتند زوّار مسلمان به بيت المقدس بروند و آن قبله اولشان را در زير سلطه مسيحيان ببينند، همان روحيه دفاع (دفاع از قبله اول) در مسلمانان پديد ميآمد.ابن عربي هر دو روي اين سكه را بهتر ميديد و ميدانست چه كار كند.15- باز او مينويسد: ابن عربي «علماي رسمي» را دوست نداشت و بر عليه آنان سخن ميگفت، زيرا آنان به دربار سلاطين رفت و آمد ميكردند.توجه: الف: مرادشان از «علماي رسمي» علماي غيرصوفي كه واقعيتگرا بودند نه خيال پرداز.لفظ «رسمي» در اين اواخر به معني «كسي كه قانون او را به رسميت ميشناسد ـ يا: دربار او را به رسميت ميشناسد» استعمال ميشود.در گذشته بدين معني نبود زيرا در اين معني هميشه صوفيان بيش از علماي واقعيتگرا مورد لطف و حمايت خلفا و سلاطين بودهاند.وسرتاسر تاريخ گواه اين مطلب است و لفظ «رسمي» در اصطلاح پيشينيان يك لفظ شناخته شده، با كاربرد شناخته شده است گاهي به جاي اين اصطلاح عبارت «علماي رسوم» به كار ميبردند.يعني علماي ظاهربين و سطحينگر هستند و كاري با حقايق باطنيه ندارند و اهل شريعت هستند.ظاهراً اين آقاي نويسنده به نكته مهم تاريخي توجه ندارد.ب: پس خود ابن عربي در دربار سلطان كي خسرو و كيكاوس چه ميكرد؟ و به اصطلاح اديبان «بائك تجرّ و بائي لاتجر»؟.اگر يك عالم رسمي هراز گاهي چند درهم از سلاطين ميگرفت، محيالدين يك قصر را يك جا از كيخسرو گرفت.لابد فرق دو قضيه در همين كم گرفتن و زياد گرفتن است و عيب كار اين است كه عالم واقعيتگرا به مبلغ كم قانع است و صوفي تارك دنيا در صدد دريافت مبلغ هنگفت است.ميگويند ابن عربي آن قصر را به يك گدا بخشيد.ممكن است.زيرا از سياستمداري مثل او و از نابغهاي مانند او چنين كاري بر ميآيد.اما گرفتنش مسلم و بخشيدنش مسلم نيست.او در قونيه با مادر صدر قونوي ازدواج كرد و سالها در آن جا زيست، آيا در همان خانه زندگي نميكرد؟ پس از مرگ ابن عربي جانشين او مولوي را ميبينم كه به راستي درباري شبيه دربار حكام براي خود، درست كرده بود، و هيچ ابائي از به كارگيري لفظ «سلطان» نداشت و نام پسرش «سلطان ولد» بود، مفهومش اين است كه خودش «سلطان والد» است.