3- اگر محيالدين امروز بود در اين جاي سخنش يك بحث شيرين صوفيانه باز ميكرد و ميگفت: حركت دوري متحيرانه، ناموس هستي است مگر نميبينيد در ساختمان و سازمان اتم، الكترون به دور هسته ميچرخد.
مگر نميبينيد قمرها به دور سيارهها و سيارهها به دور ستاره (خورشيد)ها ميچرخند.
مگر نميبينيد منظومهها نيز مثلاً به دور مركز كهكشان ميچرخند، عارف هم هماهنگ با جهان هستي در حركت دوري ميچرخد.
پس كسي كه حركت مستقيم دارد حركتش منافي حركتهاي عالم و برخلاف ناموس عمومي جهان است.
اما محيالدين در اصل به هيئت ارسطوئي معتقد بود.
گر چه همه جاي عالم هستي را در آن معراجش ديده بود باز كشف و شهودش به بطلان آن نرسيده بود.
پس بر وارثين او (كه او را عارف واصل، دريافت كننده حقايق و علوم ميدانند) واجب است به اين ناموس هستي تمسك جسته و كار ناتمام او را به اتمام برسانند.
اما به جاي اين كار يكي از آنان كه خود را برترين مريد محيالدين و محيالدينشناس ميداند، و بر فصوص شرح نوشته و بخشي از فص شيثي را با آقائي خود حذف كرده، همين امروز هيئت ارسطوئي را در همان سيستم 9 فلكش و «خرق و التيام» تدريس ميكند.
و شاگردان نيز از علوم اين علامه بهره ميبرند.
(1).لفظ الله تعالي، در شرح قيصري نيامده و در شرح خواجه پارسا آمده است (2).مريم، 85 (3).يوسف، 39 (4).اسراء، 23 (5).نوح، 23 (6).رعد، 33 (7).شرح قيصري: و هذا ـ متن بالا مطابق شرح خواجه پارسا ميباشد كه صحيح است (8).زمر، 3 (9).حج، 34 (10).اين نظريه حسن بصري معروف است، علاوه بر منابع مختلف سني، طبرسي نيز آن را در «مجمع البيان» آورده است (11).بحار: كتاب القرآن ـ باب: ضرب القرآن بعضه ببعض (12).سوره بقره، آيه 20 (13).سورة نساء، 145.