داستانهایی از زمین کربلا

رویا یوسفی

نسخه متنی -صفحه : 50/ 6
نمايش فراداده

زمين كربلا

مرحوم جنّت مكان حاج حسين نورى در دارالسلام خود نقل كرده است كه در كتاب كلمه طيّبه از مرحوم ميرزا سيد على صاحب شرح كبير كه مىفرمايد: من عصرهاى پنجشنبه مواظبت داشتم به زيارت قبرهائى كه در اطراف خيمه گاه است.

شبى در عالم رؤيا ديدم كه رفته ام به زيارت همان قبرها، ناگهان شنيدم هاتفى به زبان فارسى مىگويد: خوشا به حال كسى كه در اين زمين مقدس (كربلا) مدفون شود، اگر چه با هزاران گناه باشد از هول قيامت سالم مىماند، و هيهات كه از هول قيامت سلامت باشد، كسى كه در اين زمين دفن نشود. (3)


  • كربلا خاكت دهد بوى بهشت كربلا خاكت معطّر از چه شد كربلا گو بوى عطرت از كجاست كربلا بوى خدائى ميدهى كربلا جانم فداى بوى تو كربلا گشتى معلّى بعد از آن كربلا من زنده از بوى تواءم كربلا هر كس كه يادت مىكند زائرت حق را زيارت ميكند

  • كربلا هستى تو چون كوى بهشت بين گلها امتيازت از كه شد عنبر و بوى عنبرت از كجاست كى ز او بوى جدائى ميدهى كى شود رو آورم بر سوى تو برتر از عرش خدائى بعد از آن كربلا من عاشق روى تواءم زائرت حق را زيارت ميكند زائرت حق را زيارت ميكند