دعاهای قرآن

حسین واثقی

نسخه متنی -صفحه : 136/ 43
نمايش فراداده

رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَى فَلَنْ أَكونَ ظَهيراً لِلْمُجْرِمينَ؛1

خداوندا، به خاطر نعمتى كه به من دادى هيچ گاه پشتيبان گنه‏كاران نخواهم بود.

صبح روز بعد موسى با بيم و هراس در شهر گردش مي‏كرد. ديد مرد ديروزى، امروز هم با كسى درگير است. باز هم موسى را به كمك خواست. طرف مقابل به موسى رو كرد و گفت: آيا مي‏خواهى مرا بكشى آن‏چنان كه ديروز ديگرى را كشتي! تو زورگويى نه مصلح!

از آن طرف شهر مردى سر مي‏رسد و مي‏گويد: اى موسي! سران گرد آمده‏اند و براى كشتن تو نقشه مي‏كشند، هر چه زودتر از شهر خارج شو!

موسى با احتياط و مراقبت از شهر بيرون شد و چنين دعا كرد:

رَبِّ نَجِّنى مِنَ القَوْمِ الظّالِمينَ؛2

پروردگارا مرا از گروه ستمكار نجات ده.

موسى سپس رو به سوى مَدْيَن، شهر شعيب پيامبر، گذارد و به راه افتاد و گفت:

عَسى رَبّى أَنْ يَهْدِيَنى سَواءَ السَّبيلِ؛3

اميدوارم پروردگارم مرا به بهترين راه هدايت كند.

2. موسى به شهر مدين رسيد. در بيرون شهر مردمى را ديد كه در كنار چاهى جمع شده‏اند و از آن آب مي‏كشند و گوسفندان خود را

1. قصص (28) آيه 17.

2. قصص (28) آيه 21.

3. قصص (28) آيه 22.