جواب آمد: «خداوند انجام ميدهد آنچه را خواهد.»
ب) در آغاز سوره مريم آمده است: ياد كن رحمت پروردگارت را بر حضرت زكريا. آنگاه كه آهسته پروردگارش را خواند و گفت:
رَبِّ إِنِّى وَهَنَ العَظْمُ مِنِّى وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً وَلَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِـيّاً * وَ إِنِّى خِفْتُ المَوالِى مِنْ وَرائِى وَكانَتِ امْرَأَتِى عاقِراً فَهَبْ لِى مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً * يَرِثُنِى وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِـيّاً؛1
بارالها، استخوانم سست شده و موى سپيد سرم را فرا گرفته است، تاكنون هر گاه تو را خواندهام بدعاقبت نبودهام. من از موالى پس از خود ميترسم، همسرم نيز عقيم است، فرزندى به من عطا كن از جانب خود كه وارث من و وارث آل يعقوب باشد، و او را پسنديده بدار.
از جانب خداوند ندا آمد: «اى زكريا تو را بشارت ميدهيم به پسرى كه نامش يحيى است و پيش از اين همنامى نداشته است.»
زكريا گفت: «پروردگارا، كجا من پسرى خواهم داشت در حالى كه همسرم نازاست؟»
جواب آمد: «خداى تو اينچنين ميخواهد و براى او آسان است. پيشتر تو را آفريدم در حالى كه چيزى نبودي.»
خداوند يحيى را با كتاب و حكمت به زكريا عطا فرمود.
1. مريم (19) آيات 3 ـ 5.