راه روشن

ملا محسن فیض کاشانی؛ مترجم: سیدمحمد صادق عارف

جلد 7 -صفحه : 527/ 174
نمايش فراداده

روى بنده‏اى باب شكر را نگشوده جز اين كه باب زيادى نعمت را به روى او باز كرده است.»

و نيز فرموده است: «به كسى كه (توفيق) شكر داده شده مزيد نعمت نيز به او عطا شده است. خداوند فرموده است: لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ.»

و نيز: «نعمتى را كه خداوند به بنده ارزانى داشته چنانچه در دل آن را از خدا بداند و به زبان شكر او گويد هنوز سخنش پايان نيافته كه دستور مزيد نعمت براى او داده مى‏شود.»

از امام باقر (عليه السلام) روايت شده كه: «پيامبر خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) در شب نوبت عايشه نزد او بود.

عايشه گفت: اى پيامبر خدا، چرا به خودت اين همه رنج مى‏دهى در حالى كه خداوند گناهان گذشته و آينده‏ات را آمرزيده است؟ فرمود: اى عايشه، آيا بنده‏اى شكرگزار نباشم؟ امام (عليه السلام) فرمود: پيامبر خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) بر روى انگشتان پا مى‏ايستاد، و خداوند اين آيه را نازل فرمود: طه ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏.»

تعريف شكر و حقيقت آن‏

بدان شكر يكى از مقامات سالكان است و آن از علم و حال و عمل تحقّق مى‏يابد.

علم اصل است و از آن حال پديدار مى‏شود و از حال، عمل به وجود مى‏آيد.

امّا علم عبارت از شناخت نعمت از نعمت دهنده است، و حال همان شادى حاصل از انعام اوست، و عمل انجام دادن چيزى است كه مقصود و محبوب بخشنده نعمت است. چون عمل به دل و اعضا و زبان مربوط مى‏شود ناگزير بايد همه اينها را شرح دهيم تا بر حقيقت شكر آگاهى حاصل شود، زيرا آنچه در تعريف آن گفته‏اند براى احاطه كامل به معانى آن كافى نيست.

اصل اوّل علم است و آن دانستن سه امر است كه عبارتند از: شناخت عين نعمت و