راه روشن

ملا محسن فیض کاشانی؛ مترجم: سیدمحمد صادق عارف

جلد 7 -صفحه : 527/ 255
نمايش فراداده

را از دانستن بازداشته است. هم اكنون بنگر كه اگر شهر تو فى المثل از آسيابان يا آهنگر يا از حجّام كه پست‏ترين مشاغل است يا از بافنده يا از يكى از اين صنعتگران خالى شود چه رنجى به تو خواهد رسيد و چگونه همه كارهاى تو دچار آشفتگى خواهد شد. پس منزّه است خداوندى كه بعضى از بندگان را مسخّر بعضى ديگر ساخته و بدين طريق مشيّت خويش را جارى و آفرينش را كامل و حكمت خويش را ثابت گردانيده است. در اين قسمت نيز بايد سخن را كوتاه كنيم چه غرض توجّه دادن به نعمتهاست نه بررسى كامل آنها.

7- در اصلاح مصلحان‏

بدان اين كارگران و صنعتگران و جز آنها كه خوردنيها را اصلاح و آماده مى‏كنند اگر آراى آنها متفرّق و طبايع آنها مانند طبيعت وحوش از همديگر متنفّر باشد بى‏شكّ پراكنده و از هم دور مى‏شوند و بعضى از آنها از بعضى ديگر سود نمى‏برند بلكه مانند حيوانات وحشى در يك جا گرد نمى‏آيند و هدف واحدى نيز آنان را به گرد هم در نمى‏آورد.

اكنون بنگر كه خداوند چگونه دلهاى آنها را با يكديگر الفت داده و انس و محبّت را بر آنها چيره ساخته است به طورى كه اگر همه آنچه را در زمين است هزينه مى‏كردى نمى‏توانستى دلهاى آنها را با هم الفت دهى ليكن خداوند ميان دلهايشان الفت برقرار كرد و به سبب آن و آشنايى ارواح با يكديگر گرد هم آمدند و با هم انس گرفتند و شهرها بنا كردند و محلّها و خانه‏هايشان را نزديك و در كنار هم ترتيب دادند، و بازارها و كاروانسراها و اماكن ديگرى كه ذكر يكايك آنها طولانى است برپا كردند.

سپس اين دوستى به سبب اغراضى كه با هم برخورد مى‏كنند و در آنها رقابت مى‏ورزند زايل مى‏شود چه طبع انسان با خشم و حسادت و همچشمى سرشته شده و همينهاست كه منجر به جنگ و نفرت و بيزارى از هم مى‏شود.

آنگاه بنگر چگونه خداوند پادشاهان را چيرگى داده و با نيرو و آمادگى و اسباب به آنان كمك كرده و ترس از آنها را در دل رعايا انداخته تا خواه و ناخواه فرمان آنها را به گردن گيرند. و نيز چگونه خداوند پادشاهان را به طريق اصلاح امور بندگانش هدايت كرده است به حدّى كه اجزاى شهرها را مانند اعضاى شخص واحد سامان داده‏اند تا به‏