راه نجات

ملا محسن فیض کاشانی؛ مترجم: رضا رجب زاده

نسخه متنی -صفحه : 97/ 75
نمايش فراداده

3- توبه

توبه، عبارت است از برهنه ساختن قلب از گناه، بعضى آن را چنين تعريف نموده‌اند كه «توبه تركِ اختيار گناهى است كه قبلاً از انسان سر زده است نه خود آن گناه بلكه هر گناهى كه بمنزلة آن است بخاطر تعظيم و بزرگ داشت حضرت حق و ترس از غصب و عذاب او» كه بنابراين تعريف توبه چهار شرط دارد.

اوّل تركِ اختيار گناه، و آن به اين است تصميم بگيرد وعزم خود را جزم كند كه گرد گناه نگردد. امّا اگر ترك گناه نمود ولى در دل هواى بازگشت به آن را داشت، و يا تصميم بر ترك آن نگرفت بلكه دو دل بود و احتمال بازگشت به آن گناه مي‌رفت، اين را توبة از گناه نمي‌گويند، بلكه چنين فردى امتناع از گناه نموده است.

دوّم اينكه توبه كند از گناهى كه مثل آن قبلاً از او سر زده است، زيرا اگر گناهى مرتكب نشده باشد او متقّى است نه تائب.

سوّم آنكه آنچه كه در قبل از او سر زده از حيث منزلت و درجه مثل آن گناهى باشد كه فعلاً از آن توبه مي‌كند نه از حيث صورت. آيا نمي‌بينى كه پيرمرد افتاده‌اى كه در گذشته مرتكب زنا و راه‌زنى شده است اگر بخواهد از اين گناهان توبه كند مي‌تواند زيرا باب توبه هنوز بروى او باز است با اينكه در اين شرايط ترك اختيار زنا و راهزنى برايش ممكن نيست، زيرا او قدرت بر انجام اين گناهان را ندارد، و وقتى توانائى ارتكاب آن را نداشت مسلماً نمي‌توان گفت كه او تصميم بر تركِ آن گناه گرفته است، زيرا تصميم بر تركِ گناه آنگاه صحيح است كه قدرتِ بر انجامِ آن باشد، و حال آنكه چنين فردى در اين شرايط از ارتكاب آن گناه عاجز است، ولى چنين فردى مي‌تواند از گناهانى كه از حيث درجه در رديف زنا و راه‌زنى است مثل غيبت و نمّامى و تهمتِ روابط نامشروع به كسى زدن توبه كند، زيرا همة اينها گرچه از حيث گناه با هم متفاوت است، ولى در اينكه جملگى معصيت پروردگار است با هر مشترك است، و تمام اين معاصى فرعى در يك منزلت و درجة است كه مرتبة آن پائين‌تر از منزلت و مرتبة بدعت است، و منزلت و مرتبة بدعت پائين‌تر از منزلة كفر است و لذا با توبة از اين گناه، توبة او از زنا و قطع طريق، و ساير گناهان گذشته اش كه امروز از ارتكابِ آن عاجز است صحيح خواهد بود.

چهارم اينكه اين ترك بخاطر تعظيم پروردگار و بزرگ شمردن او و حذر از غضب و عذاب او باشد نه بخاطر امرى دنيوى، و يا ترس از مردم، و يا خوش‌آمد گوئى خلق، و يا آوازه و شهرت، و يا ضعفى از ناحية نفس و يا فقر و امثال، آن.

اين، شرايط توبه و اركانِ آن است، پس اگر شرايط فراهم آمد و كامل شد، توبه، توبة صادقانه‌اى خواهد بود.

و امّا مقدّماتِ توبه سه چيز است.

اوّل

تصوّر آن نهايت مرتبة زشتى و قباحتى كه براى گناهان است.

دوّم

بخاطر آوردن شدت عقوبت حق تعالى، و دردناكى سخط و غضب او كه هيچكس را طاقتِ تحمّل آن نيست.

سوّم

توجّه به ضعف و درماندگى خويش در برابر عذاب پروردگار، زيرا كسى كه تحمّل گرماى آفتاب و سيلى يك مأمور، و گزيدن يك مورچه را ندارد چگونه مي‌تواند، آتش جهنّم، و پتك‌هاى آهنين آن و نيش مارهائى كه باندازة گردن شتر هست و عقربهائى كه به بزرگى قاطر مي‌باشد آنهم در آن دار غضب و نگون بختى تحمّل نمايد ـ بخدا پناه مي‌بريم از آن ـ پس اگر اين امور را پيوسته در خاطر داشتى و صبح و شام آن را در پيش چشمت مجسّم نمودى اين امر خواه ناخواه تو را به توبة واقعى سوق خواهد داد. و خدا به فضل و عنايت خويش تو را بر انجام توبه موفق خواهد نمود.