توئى آنكسيكه فرشتگان از او در بدر تعجب نموده و بعد از آن در احد وقتيكه مشاهده كردند شجاعت و ايثار او را.
و شايسته يارى تو بر اسلام اينست كه آنرا تو حمايت و نگهبانى كنى بعد از مصيبت بعد از مصيبت سنگين رحلت پيامبر و خانه نشينى.
مشخص نميكند مجد و بزرگوارى را جامه گشادى براى صاحب شرف مگر اينكه براى حقيقت دلپذير تو عبائى است.
اى برطرف كننده غم و غصه از چهره و رخسار پيامبر در روز بدر
در حاليكه دشمنان او از جهت عدد بسيار بودند.
ادراك و احساس خوارى كردند از ترس ديدن تو و حال آنكه بسيار بودند از جهت عدد و با خود سلاح ها و كمكها آورده بودند.
و روز عمر و پسر ود عامرى كه آمده بسوى تو سربازان لشگرش از جهت كمك رسانى بانان.
خندانيدى دهان و دندان هدايت را از جهت بشارت به هلاك او و گريست ديده گمراهان براى او بعداز خون مدتها.
ودر جنگ "حنين" با هوازن وقتيكه آتش آن خاموش شد از قاطعيت قصد تو در آنروز حرارت آن سرد شد.
روان ساخت شمشير تو از خون ايشان نهر و جوئى را و باريد بر ايشان از تيرها تگرگى.
پيشروى كردى تو و ديگران فرار كردند وقتيكه ديدند لشگر بزرگ دور تا دور پيامبر را گرفته اند.
اگر شمشير تيز تو نبود آنها روى كار نميامدند و از غنائم جنگى مال فراوان بسيارى اندوخته نميكردند.
تاآخر قصيده