وكيست آنكه دشمنى كند ما را از مردم كه گروهى بزرگوار هستيم و ذو القرنين و حاتم طائى از ماست آنگاه چه مانعى از نام گذارى بنامهاى فرشتگانست و چه اندازه زياداند كسانيكه موسوم شده اند باسامى بالاترين فرشتگان مثل جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل زيرا كه آنها عبرى و ترجمه آنها به عربى عبد الله و عبيد الله و عبد الرحمن است چنانچه در خبريكه ابن حجر آنرا نقل كرده و در صحيح بخارى از عكرمه آمده كه جبروميك و سراف: عبد، وايل: الله است و در صحيح آمده كه محبوب ترين نامها نزد خداى تعالى عبد الله و عبد الرحمن است و نيز مانعى نيست هر گاه نام گذارى باين الفاظ بعبرانيه واقع شود.
8 - خيال كردن او كه در اطعام طعام وخوراك دادن به مردم اسراف و زياده روى در مالست پس او را صهيب با دليل ساكت كرد بگفته رسول خدا صلى الله عليه و آله در آن و از آنحضرت صلى الله عليه و آله آمده: " يا ايها الناس افشوا السلام و اطعموا الطعام، و صلوا الارحام " آى مردم سلام را افشاء و اظهار كنيد و اطعام طعام نمائيد و ارحام و خويشان را ديدن و صله كنيد.
و از عبد الله بن عمرو: روايت شده كه مردى سئوال كرد از رسول خدا صلى الله عليه و آله، و گفت: اى رسول خدا چه اسلامى خوبست، فرمود: اطعام طعام كنى و بر هر كس كه شناختى يا نشناختى سلام نمائى.
م- و خطيب در تاريخ خود ج 4 ص 212 نقل كرده از طريق ابن عمر قول آنحضرت را افشاء و اظهار كنيد سلام را و اطعام طعام نمائيد و بنده گانى باشيد چنانچه خداوند عز و جل شما را توصيف و تعريف نموده.
9 - موآخذه كردن او صهيب را براى لقب و كنيه و نبودن فرزندى براى او در حاليكه فرزند داشتن از شرايط لقب و كنيه نيست اين عبد الله بن مسعود است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله او را ملقب به ابو عبد الرحمن نمود پيش از آنكه فرزندى براى او توليد شود.
و اين محمد بن طلحه است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله او را كنيه ابوالقاسم داد و او طفل شير خوار بودو اين برادر انس بن مالك در جلوى چشمان او بود كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله او را مكنى بابى عمير نمود او كودكى بود كه هنوز بالغ نشده بود و اين خود انس است كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را كنيه ابو حمزه داد و حال آنكه حمزه اى براى او نبودو اين همسران پيامبر بودند كه همگى جز عايشه كنيه داشتند پس پيامبر صلى الله عليه و آله او را كنيه ام عبد الله داد و حال آنكه غير از يكى از آنها فرزندى نداشتند.