ترجمه الغدیر

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

جلد 15 -صفحه : 220/ 186
نمايش فراداده

نيست عثمان گفت براى ما توضيح بده على اين آيت خواند: اى كسانيكه ايمان آورده ايد در حال احرام شكار را نكشيد عثمان گفت مگر ما آن را كشته ايم؟ در پاسخ وى اين آيت خواند: بر شما شكار دريائى و طعام آن حلال گرديد تاشما و كاروانان به آن بهره مند شويد ولى شكار بيابانى تا زمانى كه در حال احرام هستيد بر شما حرام است.

- و به گونه اى كه ابن جزم از طريق بسر بن سعيد ياد كرده- سعيد بن منصور آورده است كه عثمان در دو سال از خلافتش چون در حال احرام بود در منازل ميان راه، جانوران وحشى را برايش شكار كرده و سر مى بريدند و اوآن را مى خورد سپس زبير دراين باره با او به سخن پرداخت و او گفت: نمى دانم اين چيست، اين براى ما و به خاطر ما صيد نمى شود و بد نيست آن راترك كنيم، پس آن را ترك كرد.

امينى گويد: اين داستاد نشان دهنده آن است كه دانش خليفه از رسيدن به كنه اين مساله تا چه اندازه ناتوان بوده يا چقدر خوش مى داشته از فرمايش خليفه دوم پيروى كند كه دستور مى داد كسانى كه در حال احرام هستند گوشت شكار را بخورند و فتوى دهندگان را از ناسازگارى نمودن با اين دستور پرهيز مى داد و ايشان را تهديد مى كرد كه درصورت سرپيچى از فرمان وى سر و كارشان با تازيانه خواهد بود كه اگر خدا خواهد تفصيل آن حكايت را هم خواهيم آورد جز اينكه وقتى امير مومنان "ع" بااستناد به حكم قرآن و سنت- دهان عثمان را بست او هيچ راه گريزى نيافت مگر اين كه به چادر خويش درآمده و به اين بسنده كند كه: راستى تو با ما خيلى ناسازگارى مى نمائى و اين سخن مى رساند كه ميان اميرمومنان "ع" وميان خليفه، ناسازگارى بسيار بوده و آن گاه روشن است كه هرگاه ميان على "ع" و كسى ديگر- هر كه خواهد باشد- اختلافى باشد حق با على "ع" است و بس، چرا كه مطابق گفته پيامبر: على با حق است و حق با على و آن دو ازيكديگر جدا نشوند تا در روز قيامت كنار حوض كوثر بر من در آيند و نيز: على با قرآن است و قرآن با او از يكديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند و چراكه او دروازه شهر علم پيامبر است و وارث علم وظرف علم او و استادترين پيروانش در كار داورى وگرنه على "ع" بسيار پاك تر از آن بود كه از سر هواپرستى يا به خاطر دشمنى با اين و آن راه ناسازگارى پيش گيرد زيرا اين شيوه ها از گناهان پليدى است كه خداوند در آيه تطهير از او "ع" دورشمرده و تازه هر دانشورى در برابر دانش او سر فرود مى آورد و هيچ چون وچرائى دراين نبود كه او آگاه ترين مردم است به سنت پيامبر و از همين روى بود كه چون عمر، عبدالله بن جعفر را از پوشيدن جامه رنگ شده در حال احرام نهى كرد امام "ع" با اين سخن دهان وى را بست كه: گمان نمى كنم كسى بتواند سنت پيامبر را به ما بياموزد و عمر خاموش شد زيرا چاره اى جز تسليم در برابر سخن او نيافت و اگر كسى جز على "ع" در برابرش بود البته تازيانه را برايش بلند مى كرد. و از همين روى نيز بود كه عمر در هركار دشوارى روى به او مى آورد و چون آن را برايش حل مى كرد مى گفت: اگر على نبود عمر هلاك مى شد- يا مانند اين سخن- و به همين زودى از زبان خود عثمان هم خواهى شنيد كه: اگر على نبود عثمان هلاك مى شد.

پس نظريه امام پاك است كه بايد پيروى شود زيرا قرآن، آن را تاييد كرده و خداوند مى گويد: " تا هنگامى كه در حال احرام باشيد شكار زمين بر شما حرام است " چنان چه خود على "ع" نيز در برابر عثمان به همين آيه استدلال كرد و با عام بودن حكم آن- به گونه اى كه ابن حزم در المحلى 249/7 به نقل از گروهى گزارش كرده- آشكارمى شود كه آن چه صيد شده تملك آن و كشتن آن و خوردنش به هرگونه باشد حرام است و از همين روى بر كسى كه در حال احرام باشد خوردن گوشت شكار را حرام دانسته اند هر چند كسى ديگر كه در حال احرام نيست آن را براى خود شكار كرده و سر بريده باشد و نيز محرم نبايد به سر بريدن شكار پردازد هر چند كه آن شكار پيش از احرام بستن وى ملك او شده باشد و قرطبى در تفسير خود 321/6مى نويسد: حرام بودن، صفت شيئى نيست بلكه متعلق به افعال است پس مقصود از آيه: " و حرام شد بر شما شكار بيابانى " همان كار شكار است و مى خواهد محرم را از پرداختن به شكارمنع كند يا مقصود از شكار، حيوانى است كه شكار شود- از باب نامگذارى مفعول به فعل- و اين معنى روشن تر است زيرا اجماع علماء بر آن است كه كسى كه در حال احرام است جايز نيست شكارى كه به او ببخشيد بپذيرد و جايزنيست كه آن را بخرد يا شكار كند يا آن را به هر صورتى كه تصور شود به ملكيت خود درآرد و در اين باره هيچ اختلافى ميان علماى مسلمين نيست زيراهم حكم آيه: " و حرام شد بر شما شكار بيابانى تا آن گاه كه در حال احرام باشيد " عام است و هم حديثى كه صعب پسر جثامه نقل كرده اين معنى را مى رساند.

در ص 322 نيز گويد از على و ابن عباس و ابن عمر روايت شده كه كسى كه در حال احرام است خوردن شكار در هيچ حالى بر او جايز نيست خواه به خاطر او صيد شده باشد خواه نه زيرا حكم اين آيه: " و حرام شد بر شما شكار بيابانى تا آن گاه كه در حال احرام باشيد " عام است و ابن عباس گفته: اين حكم بدون قيد است و طاوس و جابر بن زيد و ابوالشعثاء نيز چنين گفته اند و از ثورى نيز همين نظر روايت شده واسحاق نيز همين را گفته واستنادشان به حديث ابن جثامه است