و گفت: و چون شوهر اول او را طلاق داد طلاق بر او كار بجائى بوده و اگر شوهر اول هنگامى او را طلاق داد يا مرد كه او نزد شوهر دوم بوده به راستى بايد گفت كه او نزد كسى به جز شوهر حقيقى اش بوده پس بايد عده طلاق يا وفات نگاهدارد و در عده وفات حق ميراث از زوج ميت دارد و در عده طلاق نيز حق سكونت در خانه شوهر را. چنان كه بعقيده برخى اين حق را در عده وفات هم دارد و اگر شوهر دوم بميرد زن از وى ارث نمى برد و بهمين گونه اگر زن بميرد شوهر دوم از وى ارث نمى برد تا
پس از اين همه مقدمات تو نيك ميدانى كه اگر مبانى حكم و فتوى به- ضعيف ترين صورتى هم در فتواى دو خليفه مراعات شده بود اين همه پيشوايان از آن روگردان نمى شدند و پيش از آنان اميرمومنان با آن دو مخالفت نمى كرد و درباره مرد گمشده اى كه زنش شوهر كرده و سپس پيدايش شده بود نمى گفت: آن زن همسراو است مى خواهد طلاقش دهد و ميخواهدنگاهش دارد و اختيارى با زن نيست
و نمى گفت: زنى كه شوهرش گم شد نبايد شوهر كند تا از سرنوشت او مطلع گردد
و نمى گفت: آن زن نبايد شوهر كند و نمى گفت: آن چه عمر در اين باره گفته بى ارزش است، او زن همان مرد گمشده است تا براى زن يقين پيدا شود كه وى مرده يا طلاقش داده و اين "شوهر دوم" هم بخاطربهره بردارى از وى بايد مهر بدهد و نكاحش هم باطل است
و نمى گفت: آن زن، از مرد نخستين است چه شوهردوم با او نزديكى كرده باشد و چه نه.
و نمى گفت: زنى كه دچار "چنين شوئى" شد بايد صبر كند و شوهر نكند تا مرگ شوهرش براى او قطعى گردد شافعى نيز پس از ذكر اين حديث گويد: ما نيز همين را مى گوئيم
و اميرمومنان چنان كه مى دانى اعلم همه صحابه است و اعلم همه مسلمانان، و دروازه شهر علم پيامبر، و وارث علم پيامبر اكرم كه خود او "ص" به اين فضيلت وى تصريح كرده پس اى كاش كه آن دو خليفه نيز درباره حكم اين مساله به وى رجوع مى كردند و بصورتى كه در بسيارى از دشوارهاى عمل كردند و درماندند از پيش خود فتواى بى دليل نمى دادند و آخر آن دو را- با آن پايه و مايه كه مى شناسيم- چه به اين كه به حل مشكلات پردازند و اين چه رايى است داده اند كه توده پيروانشان از آن روگردانده اند؟ و تازه چه بسيار نظايرى هم براى اين راى توان يافت. و آن گاه پيامبر بزرگ چگونه دستور مى دهد از مردمانى كه موازين نظرياتشان در زمينه دين خدا اين است و بهره ايشان از دانش به اين اندازه است پيروى كنند؟ و چگونه مى گويد: بر شما به پيروى از سنت من و سنت خلفاى راشدين و هدايت يافته چنگ در دامن آن بزنيد
دو صاحب دعوائيم كه يكى از ما بر ديگرى ستم كرده است ميان ما به حق حكم كن و جورمكن "سوره ص/22"