خليفه حكم خدا را از ابى فرا مى گيرد
بيهقى در السنن الكبرى 417/7 به اسناد از بوعبيده آورده است كه عثمان به نزد ابى فرستاد و پرسيد مردى زنش را طلاق داده و سپس در هنگامى كه او براى بارسوم خون ديده با وى در آميخته، اينك تكليفش چيست ابى گفت: به نظر من تا آن گاه كه از سومين خون پاك نشده و نماز بر او واجب نشود، شوهر به گرفتن او سزاوارتر است. راوى گفت فكر نمى كنم كه عثمان جز همين نظر رابه كار گرفته باشد.امينى گويد: صريح روايت آن است كه خليفه حكم اين مساله را نمى دانسته تا آن را از ابى آموخته و فتواى او را به كار گرفته وبى ترديد آموزگار وى از خودش بهتر است پس چرا پايگاه خود را به او يا كسى برتر از او وا نگذارده- كه برتر از هر دانائى، دانائى هست- و اگر كار را به كسى وا مى گذارد كه- در هيچ يك از مسائل دين- ناچار به سوال از ديگرى نبود البته به شهر دانش گام مى نهاد- و آن هم از در آن "على"-
براى آگاهى از اندازه دانش عثمان همين ترا كفايت مى كند كه بدانى عينى در عمده القارى 733/2 نوشته: " عمر داناتر و فقيه تر از عثمان بوده " و آن گاه ما در ج 6 تو را از چون و چنددانش عمر آگاه ساختيم و آثار نادرى در زمينه دانش او آورديم، آن جا را بنگر تا چه مى بينى!