نگاهى به آن داستان ها - ترجمه الغدیر جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 15

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


نگاهى به آن داستان ها

كه پيامبر را بيننده بازيگرى ها مى شمرد.

ويژگى ها و بايسته هاى خوانندگى و نوازندگى كه روشن شد و پس از آوردن آن چه از پيامبر اسلام "ص" در اين باره رسيده، اكنون بايد پرسيد آيا خردمندانه است كه چنان گشاد بازى هائى به او ببندند كه دامن پاكيزه ازهر گناهش را آلوده نشان دهد و او را از جايگاه خود به زير آورده در پرتگاه نادانى بيفكنند؟ و آن گاه پندارند كه آن كه از آن پيشامدها چشم گرفته و در برابر نادرستى، ناخشنودى نموده و نادرستى آن را آشكار ساخته تنها عمر بوده است و بس- نه برانگيخته خدا "ص"-؟ و اين چه اهريمنى است كه از عمر مى ترسد و پروائى از برانگيخته خدا "ص" ندارد؟

اين چه پيامبرى است كه يا آهنگ سازها را مى شنود و زنى بيگانه در برابر او دست افشانى و پايكوبى مى كند و آواز مى خواند و دف مى زند؟ يا همسرش را بر سر چنين گذرگاه ها و انجمن هاى رسوا برپا مى دارد و آن گاه مى گويد: نه من سر و كارى باهيچ گونه بازيگرى و بيهوده كارى دارم و نه بازيگرى و بيهوده كارى از سرگرمى هاى من است يا مى گويد: نه من سر و كارى با هيچ گونه بازيگرى و بيهوده كارى دارم و نه هيچ گونه بازيگرى و بيهوده كارى از سرگرمى هاى من است يامى گويد: نه من سر و كارى با نادرستكارى دارم و نه نادرستكارى از سرگرمى هاى من است
اين چه بزرگمردى است كه آوازه خوانى كنيزكان و دف زدن ايشان را در خانه خود مى بيند و براى جلوگيرى از ايشان لب نمى جنباند تا عمر از آن نوا و آهنگ ها در خشم شود و بگويد: ساز اهريمنى در خانه برانگيخته خدا؟ مگراين پيامبر همان كس نيست كه چون آهنگ سازى مى شنيد دو انگشت را در دو گوش خود مى نهاد و از آن جا و آن راه دورمى شد نافع گفت: عبدالله پسر عمر آواى سازى شنيد پس دو انگشت خود را دردو گوش خود كرد و از آن راه و از آن جا دور شد و به من گفت: نافع آوائى مى شنوى؟ گفتم نه پس دو انگشت خود را از دو گوش خود به در آورد و گفت:من با برانگيخته خدا "ص" بودم و اوچنين آوائى شنيد و چنين كرد مگر نه پسر عباس با پشترگمى به آئين نامه هاى ارجمند پيامبر گفت: دف ناروا است، ساز و خوانندگى و بازيگرى ناروا است، نرد و شطرنج ناروا است،طبل و بربط ناروا است؟

آيا از برانگيخته خدا "ص" به شگفت نمى آئى كه زنان سياه در مسجد گرامى او- كه گرامى ترين مرز و بوم هاى جهان است- بازى گرى نمايند، دست افشانى و پاى كوبى كنند و آواز بخوانند و او "ص" همراه با همسرش اين ها را نگاه كنند و عمر آن زنان را از كار باز بدارد و پيامبر "ص" بگويد: عمر رهاشان كن!

آيا اين سخنى كه از چندين راه از زبان پاك ترين پيامبران آمده درست است كه گفت: در پرستشگاه هاتان از آوردن كودكان و ديوانگان و از خريد و فروش و بگو مگو و از بلند كردن آواز و به كار بستن آئين هاى كيفرى بپرهيزيد؟

و گفت "ص" هر كس بشنود كه مردى در پرستشگاه، گمشده خود را مى جويد بايد به او بگويد: خدا آن را به تو برنگرداند- پرستشگاه ها براى اين كار بنياد نهاده نشده؟- كه اين گزارش را مسلم و ابو داود و ابن ماجه و ترمذى آورده اند.

و نيز گزارشى كه مسلم و نسائى و ابن ماجه از زبان بريده آورده اند: مردى نشان شتر گمشده اش را در مسجد مى خواست برانگيخته خدا "ص" گفت نيابى آن را
پرستشگاه ها براى آنچه بنياد نهاده شده ساخته گرديده

و نيز گفت: در بازپسين روزگار، گروهى خواهند بود كه سخن ايشان در پرستشگاه هاشان است خدا را با ايشان كارى نيست- و اين گزارش راابن حبان در صحيح خود آورده است-

/ 220