بوبكر هرگز پيامبر را اندوهگين نساخت
خلعى و ابن منده و جز آن دو از زبان سهل پسر مالك آورده اند كه گفت چون برانگيخته خدا "ص" از بازپسين ديدار خود از خانه خدا آمد بر فراز منبر شد و گفت اى مردم به راستى كه هرگز بوبكر مرا اندوهگين نساخت اين پايگاه را براى او بشناسيدابن منده گويد: اين گزارشى شگفت است كه جز از راه خالد پسر عمرو اموى آن را نمى شناسيم و ابن حجر پس از بازگو گرى آن گويد: مى گويم: گزارش هاى خالد پسر عمرو رها شده و سست است... تا آن جا كه از زبان ابو عمرو
مى نويسد: پشتوانه گزارش او خالد پسر عمرو است كه وى را رها كرده اند و زنجيره هاى گزارش او ميانجيانى ناشناس يا سست سخن اند كه ميان سهل پسر يوسف يا مالك پسر يوسف مى گردد.
و ابن حجر در تهذيب التهذيب 109/3 درزندگى نامه خالد پسر عمرو مى نويسد:احمد گويد كه گزارش هاى وى ناستوده است و خود شايسته پشتگرمى نيست و گزارش هائى نادرست بازگو مى كند. و آورده اند كه يحيى پسر معين گفته: گزارش هاى او چيزى درخور نيست دروغ پردازى بوده كه دروغ مى گفته. از زبان شعبه گزارش هائى ساختگى بازگو كرده و بخارى و ساجى و ابو زرعه نيز گويند كه گزارش هاى وى ناستوده است و ابو حاتم گفته گزارش هاى وى سست و رها كردنى است و ابو داود گفته: چيزى درخور نيست و نسائى گفته: سزاوار پشتگرمى نيست و صالح پسرمحمد بغدادى گفته: او گزارش بافى مى كرده و ابن حبان گفته: از زبان كسانى كه شايسته پشتگرمى اند به تنهائى گزارش هاى ساختگى بازگو مى كرده و پشتوانه گرفتن گزارش هايش روا نيست و ابن عدى گفته: " وى از زبان ليث و جز او. گزارش هائى ناستوده بازگو كرده " سپس گزارش هائى چند را كه از زبان ليث ازيزيد بازگو كرده آورده و آن گاه گويد: همه اين گزارش ها نادرست است و من برآنم كه همه آن ها را خودش به ليث بسته و دست نويس گزارش هاى ليث از يزيد نزد ما هست و چيزى از اين هادر ميان آن نيست و او- گذشته از آن چه ياد شد- گزارش هائى دارد كه بيشتر آنها- يا همه آن ها- ساختگى است و او- از ميان كسانى كه گزارش هايشان سست است- كارش آشكار است و آورده اند كه احمد پسر حنبل گفت: گزارش هاى او ساختگى است تا
امينى گويد: اين ها را بخوانيد و آن گاه درستكارى حافظ محب طبرى را بنگريد كه گزارش دروغ وى را بازگو كرده و زنجيره سست آن را انداخته و
آن را از برترى هاى بوبكر شمرده و چنان مى نمايد كه هيچ چون و چرائى در آن نيست و كسانى ديگر از نگارندگان نيز در اين تبهكارى از وى پيروى نموده و ايشان مى پندارند كه كار نيكوئى انجام مى دهند و مى پندارند كه بر آئين با ارزشى هستند و بدانيد كه ايشان دروغگويان اند.