پاسخ فرشته به دشنامگوى خليفه
يوسف پسر ابو يوسف در ص 208 از الاثار از زبان پدرش يعقوب پسر ابراهيم قاضى- و او از ابو حنيفه- آورده است كه: چنين رسيده است كه مردى بوبكر را دشنام داد و اوبردبارى نمود و پيامبر "ص" نشسته بود سپس بوبكر به پاسخ وى پرداخت پس پيامبر "ص" برخاست، بوبكر گفت او كه به من دشنام داد برنخاستى و من كه پاسخش را دادم بلند شدى؟ پيامبر "ص" گفت: راستى اين كه فرشته اى "به نمايندگى" از تو پاسخ او را مى دادو چون تو خود به پاسخ گوئى پرداختى او برفت و من نيز برخاستم.احمد نيزدر مسند خود 436/2 از زبان ابوهريره آورده است كه مردى بوبكر را دشنام داد و پيامبر "ص" نيز نشسته بود و پيامبر به شگفت مى آمد و لبخند مى زدو چون آن مرد بسيار دشنام داد، بوبكر نيز كم و بيش به پاسخ گوئى پرداخت پس پيامبر "ص" در خشم شد و برخاست پس بوبكر به او پيوست و گفت اى برانگيخته خدا او مرا دشنام مى دادو تو نشسته بودى و چون اندكى به پاسخ او پرداختم خشمگين برخاستى گفت: باتو فرشته اى بود كه "به نمايندگى" از سوى تو پاسخ او را مى داد