ناميده شدن عمر به فرمانرواى گروندگان
واقدى گويد: ابوحمزه يعقوب پسر مجاهد از زبان محمد پسر ابراهيم براى ما گزارش كرد كه ابو عمرو گفت: عايشه را گفتم عمر- جدا كننده راستى از نادرستى- را چه كسى فرمانرواى گروندگان نام نهاد؟ گفت پيامبر "ص" كه گفته : او فرمانرواى گروندگان است گزارش بالا را ابن كثير در تاريخ خود 137 /7 ياد كرده است.امينى گويد: ابو حزره افسانه سرائى بوده كه داستان مى گفته و او را خوش آمده است كه بر برانگيخته خدا "ص" و بر همسر وى- مادر گروندگان- دروغ بندد تا- با ساختن برترى اى براى عمر- شنوندگانش را خرسند سازد و فراموش كرده كه تاريخ-اگر چه پس از روزگارى چند نيزباشد- دروغگوئى و بد كنشى او را آشكار خواهد ساخت.
حاكم آورده است كه پسر شهاب گفت: عمر پسر عبدالعزيز از ابوبكر پسر سليمان پسر ابو خيثمه پرسيد چرا در روزگار ابوبكر "ض" نامه ها را با
نشانى "از سوى جانشين برانگيخته خدا... " مى نوشتند سپس عمر، در آغاز كارش مى نوشت: " از سوى جانشين بوبكر... " پس كه بود كه براى نخستين بار نوشت "از سوى فرمانرواى گروندگان. "؟ او پاسخ داد: شفاء كه از نخستين زنان كوچ كننده به مدينه در همراهى پيامبر بود به من گزارش داد كه عمر پسر خطاب "ض" به كارگزار عراق نوشت دو مرد چابك به نزد او فرستد تا- درباره عراق و مردم آن- ازآن دو پرسش هائى كند پس كارگزار عراق، لبيد پسر ربيعه و عدى پسر حاتم را فرستاد و چون آن دو، پاى در مدينه نهادند شتران خود را جلوى مسجد خوابانده و خود به مسجددرآمدند و به عمرو پسر عاص برخوردند و گفتند: اى عمرو دستورى براى ما بخواه تا بر فرمانرواى گروندگان در آئيم. عمرو گفت: به خدا سوگند كه شما نام درستى براى او برگزيده ايد او فرمانروا است و ما گروندگان پس عمرو برجست و بر فرمانرواى گروندگان در آمد و گفت درود بر تو اى فرمانرواى گروندگان عمر گفت: پسر عاص چه اين نام را بر تو آشكار ساخت؟ پروردگار من مى داند كه تو از آن چه گفتى به در مى آئى گفت راستى اين كه لبيد پسر ربيعه و عدى پسر حاتم آمده اند و پس از خواباندن شتران خوددر جلوى مسجد بر من در آمدند و مرا گفتند اى عمرو براى ما دستورى بگير تابر فرمانرواى گروندگان درآئيم و به خدا سوگند كه آن دو، نام درستى بر تو نهاده اند ما گروندگانيم و تو فرمانرواى ما. پسر سليمان گفت پس ازآن روز، ديگر نامه ها را با اين نشانى مى نوشتند.
گزارش بالا را حاكم در مستدرك آورده و درست شمرده وذهبى نيز در تلخيص المستدرك مى گويد: آن درست است و سيوطى يك بار در شرح شواهد مغنى ص 57 مى نويسد با زنجيره اى درست گزارش مى كنيم كه لبيد پسر ربيعه و عدى پسر حاتم بوده اند كه چون از عراق به نزد عمر پسر خطاب آمدند او را فرمانرواى گروندگان ناميدند، و بار ديگر هم در تاريخ الخلفا ص 94 داستان را ياد كرده است.