تا مى رسد به ابياتى كه تخلص به مدح امير مومنان عليه السلام كرده، مى گويد: - ابو الحسن، آن سر چشمه زلال براى تشنگان، و بهترين پذيراى ستمديدگان. - آن بزرگوار پاك نسبى، كه اوصاف كمالش از حد و حصر بيرون است. - پيشوايى كه افتخاراتش را در هنگام افتخار، هچ كسى نتواند شمرد. - و هر شخص نكو خصالى را كه با او مقايسه كنى، ناپسند خواهى يافت. - كسى كه اعلام هدايت را، پس از آنكه مدروس و فراموش شده بود، دوباره بر افراشت و تازه گردانيد. - آثار اسلام و آيين حق را- كه از ديده ها محو شده بود- به استوارى بنياد نهاد و زنده كرد. - در عرصه مكارم و بزرگواريها، تنها فرد شايسته، و درجنگها، پيشرو و پيشتاز دلاوران بود. - و بدين جهت بود كه پيامبر خدا، آنگاه كه درياى طوفانى حوادث موج مى زد، كليد كارها و اختيار امور را به كف او سپرد. - آنجا كه در روز غدير، جبرئيل، پيمبر را ندا در داد، كه اين پيام را بمردم برسان. - هر كس را كه من پيشوايى اويم، وصى من على- صلوات الله عليه- مولاى اوست، و بر شاهد و مشهودى سرورى دارد. - آن پيشوايى دلاورى كه در كارزار با اشتران"مهريه"، همواره پيشتاز است، و بسوى دشمنان اسلام مى شتابد.