شغب
فتنه و فساد افكنى كند
استعتب
درخواست رضايت مىشود
تواصى
همديگر را سفارش ميكنند
قفوا
بايستيد
تبينوا
تحقيق و كشف كنيد
خنين
گريه كردن مخفى
زوى
گرفته و پنهان شده است
متجرد
كسى كه شمشير كشيده است
يوازر
يارى ميكند
ينابذ
جنگ و تيراندازى ميكند
منهنهين
دوركنندگان
يركد
ساكت و آرام مىشود
معاذير
عذرها و معذرتها
نعم
چهارپايان مثل شتر و گوسفند
اراح
آزاد فرستاده است
سائم
شبان، كسى كه حيوان را بچراگاه برده است
مرعى
چراگاه
وبى
باوبا
مشرب
محل آب، آبشخور
دوى
دردآور، مرض زا
مدى
كارد بزرگ
شبع
سيرى از طعام
مولج
محل ورود
مفضى
كسى كه رازى را پنهانى به ديگرى مىسپارد
مآل
محل بازگشت، عاقبت كار
افرغ
بطور كامل ريخت