واژه های نهج البلاغه

عمران علیزاده‏

نسخه متنی -صفحه : 197/ 125
نمايش فراداده

متصل ببدن است

بثثت

پخش كردم

حدوت

به پيش راندم و حركت دادم

لم تستوثقوا

جمع نشديد، بيكديگر منضم نگشتيد

ازمع

حركت خود را سريع نموده است

ترحال

كوچ كردن

يسيغون

از گلو فرو مى‏برند

رنق

آب آلوده

نظراء

جمع نظير: مثل و مانند

ابرد

با قاصد فرستاده شد

اوه

كلمه‏اى است كه در مقام اظهار درد و ناراحتى گفته مى‏شود

رواح

حركت كردن، راه رفتن

تختطف

مى‏ربايد، مى‏قاپد

خطبه 181

منصبة

خستگى و ناراحتى

غطاء

پرده و پوشش

مصاح

صحت و عافيت

استحمد

طلب و درخواست حمد نموده است

لم يخف

پنهان نكرده است

رجع قول

بر گرداندن سخن، تكرار نمودن حرف ديگران

تقلب

حركات و تغييرات

يوشك

اميد است، نزديك است

يرهق

احاطه كند

شوكة

خار

عثرة

لغزش و بزمين خوردن

تدمى

خونى ميكند

رمضاء

گرماى زياد

ضجيع

همخوابه

حطم

خرد ميكند و مى‏كوبد

توثبت

مى‏پرد، به آن ور و اين ور مى‏افتد

يفن

شيخ بزرگ، پير فرتوت

لهز

مخلوط شده است

قتير

پيرى‏