تيه
حيرت و سرگردانى
صفية
دختر انتخاب شده
رق
نازك شد
تجلد
خود را بصبر واداشتن
تأسى
اقتداء و پيروى نمودن
وسدت
تكيه دادم، بالش تهيه نمودم
فاضت
جارى شد
استرجعت
بر گردانده شد
سرمد
جاودانه
مسهد
هميشه بيدار
تضافر
اجتماع نمودن، دست بدست هم دادن
هضم
ظلم و پايمال نمودن
احفها
باو اصرار كن
قالى
دشمن دارنده
سئم
ملول و خسته شونده
مجاز
محل عبور
اختبرتم
امتحان شدهايد
تجهزوا
آماده شويد
رحيل
كوچ كردن
اقلوا
كم كنيد
عرجة
تمايل نمودن، توقف كردن
عقبة
تپه و پل
كؤد
سخت عبور
ملاحظ
نگاهها
دانية
نزديك است
مخالب
چنگالها جمع مخلب
نشبت
فرو رفته است
دهمت
هجوم كرده است
مفظعات
سختيها، چيزهاى دردناكها
استظهروا
يارى بجوئيد