اقتار
فقر و ندارى
استرزق
درخواست روزى كنم
استعطف
درخواست عطوفت و توجه نمايم
ابتلى
گرفتار شوم
افتن
مفتون و گرفتار گردم
وراء
پشت سر
محفوفة
پيچيده شده
نزال
جمع نازل: سكونت كننده
تارات
دفعهها
متصرفة
تغيير يابنده
اغراض
نشانهها جمع غرض
مستهدفة
هدف گيرى شده
بالية
پوسيده و كهنه شده
عافية
از بين رفته و مندرس شده
مشيدة
قصر مرتفع و گچ كارى شده
نمارق
بالشها يا فرشهاى عالى
ممهدة
آماده و گسترده شده
مسندة
تكيه داده شده
لاطئة
چسبيده و تنگ
مقترب
نزديك شونده
طحن
خرد كرده است، آرد نمود
ضم
در بر گرفته است
مستودع
امانتگاه
تناهت
بآخر برسد
بعثرت
زير و رو شود
تبلو
آزمايش ميكند
اسلفت
قبلا فرستاده و آماده نموده است
آنس
با انستر، مأنوستر
احضر
حاضرتر و آمادهتر
ملهوفة
حسرت زده و دردمند
صبت
ريخته شود