تفويق
چيز كم دادن
تراث
ارثيه، سهم انسان از تركه ميت
نفض
تكان دادن چيزى براى ريختن چيزهاى چسبيده
لحام
گوشت فروش
حلبة
يك نوبت دوشيدن حيوان
حزة
قطعه و تكه چيزى
كرش
روده
وأيت
وعده دادم
رمزات
جمع رمزة: اشارهها
الحاظ
جمع لحظ: نگاه و نظر
سقطات
چيزها و حرفهاى لغو و بيهوده
شهوات الجنان
خواستههاى قلب و دل
هفوات
لغزشها و خطاها جمع هفوة
قصر
كوتاه نمودن
عزب
دور شد، از دست رفت
اعذر
بهانه را برداشته است، رفع عذر نموده است
مسفرة
نمايانگر
عناء
زحمت و مشقت
ساعا
با آن به تلاش و مسابقه بپردازد و بخواهد از آن جلو گيرد
فاتته
از او سبقت مىگيرد و از دستش مىرود