دنا بطولهنزديك شد با احسان و عطايشماتحبخشش كنندهازلشدت و تنگىسوابغچيزهاى كامل و عمومى جمع سابغةبادىظاهر شوندهانهاءبپايان رساندنرياشلباس ظاهرى و زينتارفغوسعت داده استارصدمهيا نموده استرفدعطيه و بخششمددجمع مدت زمانهارنق مشربهاآلوده است نوشيدنيهاى آنردغ مشرعهاگلآلود است راه آب اويونق منظرهاخيره ميكند و تعجب مىآورد منظره آنيوبقهلاك و تباه ميكندحائلمتغير، غرور حائل: فريب رنگارنگضوء آفلنور غروب كننده و پنهان شوندهسناد مايلتكيه گاه كج، عمودى كه رو بسقوط استناكرجاهل و ناشناسقمصت بارجلهالكد مىاندازد با پاهايش، دو پايش را بلند نموده تا سوار خود را بزمين اندازدقنصت باحبلهاشكار ميكند با حباله و دامهايشاقصدت باسهمهابدون تأخير با تيرهاى خود مىكشد