ساطحمسطح كننده و گسترندهمسيلسيل جارى كنندهوهاددره، زمين گودمخصبفراوانى بخشنجادزمين مرتفعخرتبزمين افتاد، سجده نمودجباهپيشانيها جمع جبهةشفاهلبها جمع شفه: لبابانةجدا نمودن و تمييز دادنمتىكى بودحتىتا كى هستمماز چه چيز است، اصلش مما بودفيمدر چه چيز است اصلش فيما بودشبحسايه نور، نور ضعيف، سايه هر چيزيتقصىدور مىشودالتصاقچسبيدنازدلافنزديك شدنربوةجاى بلند، تپهيتفيأسايه مىافكند، گردش ميكندافولغروب نمودنكروربازگشت نمودنينحلنسبت مىدهد