شغبفتنه و فساد افكنى كنداستعتبدرخواست رضايت مىشودتواصىهمديگر را سفارش ميكنندقفوابايستيدتبينواتحقيق و كشف كنيدخنينگريه كردن مخفىزوىگرفته و پنهان شده است
كلام 172
متجردكسى كه شمشير كشيده استيوازريارى ميكندينابذجنگ و تيراندازى ميكندمنهنهيندوركنندگانيركدساكت و آرام مىشودمعاذيرعذرها و معذرتها
خطبه 173
نعمچهارپايان مثل شتر و گوسفنداراحآزاد فرستاده استسائمشبان، كسى كه حيوان را بچراگاه برده استمرعىچراگاهوبىباوبامشربمحل آب، آبشخوردوىدردآور، مرض زامدىكارد بزرگشبعسيرى از طعاممولجمحل ورودمفضىكسى كه رازى را پنهانى به ديگرى مىسپاردمآلمحل بازگشت، عاقبت كارافرغبطور كامل ريخت