داحى المدحواتگسترش دهنده گسترده شدهها (زمين)داعم المسموكاتستون و تكيه دهنده سقفهاى بلند (سماوات)جابل القلوبآفريننده دلهانوامىجمع ناميه: رشدكننده و زياد شوندهجيشاتجمع جيشة: جوشش و غليانجيشات الاباطيلجوشش چيز هاى باطلدامغاز بين برنده، كسى كه بدماغ و مغز صدمه بزندصولاتحملهها و قهر و غلبههااضطلعبا قوت و قدرت بحمل بار رسالت قيام كردمستوفزسرعت كنندهناكلتاخير كننده، از اقدام، فرار كنندهقدماقدام كردن، بجلو رفتنواهىسستى كنندهاورىآتش بيرون كردقبسشعله آتشخوضاتغوطهوريهابعيثبرانگيخته شدهافسحوسعت دهمفسحمحل وسيعاجزهاو را پاداش دهابتعاثبرانگيخته شدنخطة فصلخط و راه جدا كنندهبرد العيشزندگانى خنك و راحت