ارديتهلاك نمودىجيلعدهاى، گروهىوجهةطرف مقصدنكصوابپشت سر برگشتندعولواتكيه و اعتماد كردندفاءبازگشت نمودموازرةيارى كردنعينىجاسوس منكمهجمع اكمه: كور مادر زادحازماحتياط كارصليبسخت و استواربطرشادى زياده از حد
نامه 34- 35
موجدةناراحت و مكدر شدنتسريحفرستادن و روانه نمودنناقمعيب گيراولاهاو را متصدى نمود، باو داداصحرنمايان شوشمرلباسهايت راجع كن (آماده باش)نحتسباجر و پاداش مىخواهيمحثثتتشويق و تحريك كردمغياثفرياد رسىخاذليارى نكنندهتوطين نفسآماده نمودن نفس