ولایت فقیه

سید روح اللّه موسوی خمینی‏

نسخه متنی -صفحه : 140/ 138
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 149

چه مى‏باشد، رسالت و امامت يعنى چه؟ اصلا اسلام براى چه آمده است و چه مى‏خواهد؟ كم كم اسلامى معرفى گردد و إن شاء اللَّه روزى حكومت اسلامى تشكيل شود.

حكومتهاى جائر را براندازيم

روابط خود را با مؤسسات دولتى آنها قطع كنيم. با آنها هم‏كارى نكنيم. از هر گونه كارى كه كمك به آنها محسوب مى‏شود پرهيز كنيم. مؤسسات قضائى، مالى، اقتصادى، فرهنگى و سياسى جديدى به وجود آوريم.

بر انداختن. طاغوت. يعنى قدرتهاى سياسى ناروايى كه در سراسر وطن اسلامى برقرار است وظيفه ما است. دستگاههاى دولتى جائر و ضد مردم بايد جاى خود را به مؤسسات خدمات عمومى بدهد و طبق قانون اسلام اداره شود و به تدريج حكومت اسلامى مستقر گردد. خداوند متعال در قرآن، اطاعت از. طاغوت. و قدرتهاى نارواى سياسى را نهى فرموده است، و مردمان را به قيام بر ضد سلاطين تشويق كرده، و موسى را به قيام عليه سلاطين واداشته است. روايات بسيارى هست كه در آن مبارزه با ظلمه و كسانى كه در دين تصرف مى‏كنند تشويق شده است. ائمه (عليهم السلام) و پيروانشان يعنى شيعه هميشه با حكومتهاى جائر و قدرتهاى سياسى باطل مبارزه داشته‏اند. اين معنى از شرح حال و طرز زندگانى آنان كاملا پيدا است. بسيارى اوقات گرفتار حكام ظلم و جور بوده‏اند و در حال شدت تقيه و خوف به سر مى‏برده‏اند البته خوف از براى مذهب داشتند نه براى خودشان و اين مطلب در بررسى روايات هميشه مورد نظر است. حكام جور هم هميشه از ائمه (عليهم السلام) وحشت داشتند. آنها مى‏دانستند كه اگر به ائمه (عليهم السلام) فرصت بدهند قيام خواهند كرد. اين كه مى‏بينيد. هارون. حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) را مى‏گيرد و چندين سال حبس مى‏كند يا. مامون. حضرت رضا (عليه السلام) را به مرو مى‏برد و تحت الحفظ نگه مى‏دارد و سرانجام مسموم مى‏كند نه از اين جهت است كه سيد و اولاد پيغمبرند و اينها با پيغمبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) مخالفند هارون و مأمون هر دو شيعى بودند. بلكه از باب «الملك عقيم» است، و اينها مى‏دانستند كه اولاد على (عليهم السلام) داعيه خلافت داشته بر تشكيل حكومت اسلامى اصرار دارند و خلافت و حكومت را وظيفه خود مى‏دانند. چنانكه آن روز كه به امام (عليه السلام) پيشنهاد شد حدود. فدك. را تعيين فرمايد تا آن را به ايشان برگردانند طبق روايت حضرت حدود كشور اسلامى را تعيين فرمود يعنى تا اين حدود حق ما است و ما بايد بر آن حكومت داشته باشيم و شما غاصبيد. حكام جائر مى‏ديدند كه اگر امام موسى بن جعفر (عليه السلام) آزاد باشد زندگى را بر آنها حرام خواهد كرد و ممكن است زمينه اى فراهم شود كه حضرت قيام كند و سلطنت را براندازد از اين جهت مهلت ندادند. اگر مهلت داده بودند بدون ترديد حضرت قيام مى‏كرد. شما در اين شك نداشته باشيد كه اگر فرصتى براى موسى بن جعفر (عليه السلام) پيش مى‏آمد قيام مى‏كرد و اساس دستگاه سلاطين غاصب را واژگون مى‏ساخت.

هم چنين، مأمون حضرت رضا (عليه السلام) را با آن همه تزوير و سالوس و گفتن «يا ابن عم» و «يا