صفحهى 44
قرآن كريم و سنت رسول اكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) معين گشته است. مجموعه شرط همان احكام و قوانين اسلام است كه بايد رعايت و اجرا شود. از اين جهت حكومت اسلامى «حكومت قانون الهى بر مردم» است.
فرق اساسى حكومت اسلامى با حكومتهاى «مشروطه سلطنتى» و «جمهورى» در همين است: در اين كه نمايندگان مردم، يا شاه، در اين گونه رژيمها به قانونگذارى مىپردازند در صورتى كه قدرت مقننه و اختيار تشريع در اسلام به خداوند متعال اختصاص يافته است. شارع مقدس اسلام يگانه قدرت مقننه است. هيچ كس حق قانونگذارى ندارد و هيچ قانونى جز حكم شارع را نمىتوان به مورد اجرا گذاشت. به همين سبب، در حكومت اسلامى به جاى «مجلس قانونگذارى» كه يكى از سه دسته حكومت كنندگان را تشكيل مىدهد، «مجلس برنامهريزى» وجود دارد كه براى وزارتخانههاى مختلف در پرتو احكام اسلام برنامه ترتيب مىدهد و با اين برنامهها كيفيت انجام خدمات عمومى را در سراسر كشور تعيين مىكند.
مجموعه قوانين اسلام كه در قرآن و سنت گرد آمده توسط مسلمانان پذيرفته و مطاع شناخته شده است. اين توافق و پذيرفتن كار حكومت را آسان نموده و به خود مردم متعلق كرده است. در صورتى كه در حكومتهاى جمهورى و مشروطه سلطنتى، اكثريت كسانى كه خود را نماينده اكثريت مردم معرفى مىنمايند هر چه خواستند به نام «قانون» تصويب كرده، سپس بر همه مردم تحميل مىكنند.
حكومت اسلام حكومت قانون است. در اين طرز حكومت، حاكميت منحصر به خداست و قانونْ فرمان و حكم خداست. قانون اسلام، يا فرمان خدا، بر همه افراد و بر